جدول جو
جدول جو

معنی فیروزآباد - جستجوی لغت در جدول جو

فیروزآباد
ابن بلخی نویسد: به قدیم جور گفتندی، و گل ’جوری’ بدانجا منسوبست، و به روزگار کیانیان این شهری بزرگ بود و حصاری عظیم داشت، پس چون ذوالقرنین به پارس آمد چندانک کوشید آن را نتوانست ستدن، و رودی است رود برازه گویند، بر بلندی است چنانکه از سر کوه می آید، اسکندر آن رود را بگردانید و در شهر افکند و لشکر بنشاند تا نگاه میداشتند، فیروزآباد در میان خره نهاده است که پیرامن آن کوهی گردبرگرد درآمده است چنانکه به هر راه که در آنجا روند به ضرورت گریوه بباید بریدن، از این آب آن شهر غرق شد و پرآب بیستاد چون دریایی و آب را هیچ منفذ نبوده و روزگارها کشید و آن همچنان می افزود تا اردشیر بن بابک بیامد و جهان بگرفت و آنجا آمد و مهندسان و حکما را جمع آورد تا تدبیر گشادن آن آب کند، و مهندسی سخت استاد بود نام او برازه، تقدیر کرد که نشیب آن آب به کدام جانب تواند بودن، و پس زنجیرهای قوی سخت بساخت و کوه را سوراخ میکردند هم او و هم کارکنان، تا چنان شد که پاره ای ماند تا سوراخ شود، پس اردشیر آنجا حاضر شد و حکیم برازه او را گفت اگر تمام سوراخ کنم آب زور آورد و مرا وآنان را که با من کار میکنند ببرد، زنبیلی عظیم از چرم فرمود کردن و برازۀ مهندس با کارکنی چند در آنجا نشست و بدان زنجیرها چنان محکم عظیم ببست و خلایقی را ترتیب کرد تا چون سوراخ شود آن زنبیل را زود برکشند، ایشان شکنها کار نشاندند تا آن پاره که مانده بود سوراخ شد و آب نیرو کرد و زنبیل با حکیم و با آن جماعت درکشید و چندانکه از بالا مردم قوت کردند فایده نداشت و آب چنان زور آورد که زنجیرها بگسست، باقی آن زنجیرها بر آن کوه هنوز مانده است، سپس شهر فیروزآباد که اکنون هست بنا کرد و شکل آن مدور است چنانکه دایرۀ پرگار باشد، دکۀ انباشته برآورده و نام آن ’ایران گرده’ نهاده اند و عرب ’طربال’ گویند و بر سر آن دکه سایه ها و در میان آن گنبدی عظیم برآورده و آن راگنبد گیرمان گویند و ارتفاع دیوارهای این گنبد تا زیر قبه هفتادوپنج گز است و قبه از آجر بر سر آن نهاده و آب از یک فرسنگ از سر کوه رانده و بر این سر بالاآورده، و دو غدیر است یکی بوم پیر گویند و دیگر بوم جوان و بر هر غدیری آتشگاهی کرده است، شهری است سخت خوش و تماشاگاه و نخجیر بسیار و هوای آن معتدل است و درست و به غایت خوش و میوه های پاکیزۀ بسیار از همه نوع و آبهای فراوان و رودهای روان گوارا، و جامع و بیمارستان نیکو ساخته اند و صاحب عادل دارالکتبی ساخته است سخت نیکو که به هیچ جایی مانند آن نیست و قلعۀ بهاره بدان نزدیکی است و مردم فیروزآباد ممیز و به کارآمده باشند و به صلاح موسوم، (از فارسنامۀ ابن بلخی صص 137- 139)، دارای قصری است که اردشیر بابکان ساخته و از جملۀ ابنیۀ تاریخی ایران است، (یادداشت مؤلف)، از بلوکات ولایت قشقایی فارس به طول 24 هزار و عرض 12 هزار گز، عده قرای آن 24 هزار و جمعیت آن در حدود یازده هزار تن است، اسکندر آن را مسخر کرد و به آب بست و اردشیر بابکان راه آب را تغییر داد و کورۀ اردشیر (اردشیرخره) را ساخت، و همین شهر است که موسوم به گور و در میان اعراب معروف به جور بوده است، (از جغرافیای سیاسی کیهان)، اکنون یکی از شهرستانهای هشت گانه استان فارس که در باختر جهرم و جنوب شیراز قرار دارد، آب آن از رود قره آغاج و رود خانه فیروزآباد و چشمه سارهای اطراف تأمین میشود، شامل دو بخش مرکزی و ’قیروکارزین’ است و مجموع قرا و قصبات آن 138 و جمعیت آن 52000 تن است، بخش مرکزی شامل هفت دهستان است که عبارتند از حومه، اربعۀ پائین، اربعۀ بالا، دزگاه، فراشبند، خواجه و میمند، در این شهرستان بناهای تاریخی از دورۀ ساسانیان وجود داشته که اغلب ویران شده است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)، شهر کنونی فیروزآباد از شیراز 116 هزار گز فاصله دارد و ساکنان شهرنشین آن 4505 تن اند، (از همان مأخذ)
دهی است از بخش مرکزی شهرستان دزفول که دارای 150 تن سکنه است، آب آن از رود خانه دز ومحصول عمده اش غله و برنج و کنجد است، ساکنان از عشایر بختیاری هستند، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از بخش ساوجبلاغ شهرستان کرج که دارای 76 تن سکنه است، آب آن از قنات و رود کردان و محصول عمده اش غله، صیفی، بنشن، چغندرقند، لبنیات و انگور است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
دهی است از بخش قروۀ شهرستان سنندج که دارای 75 تن سکنه است، آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله و لبنیات و کاردستی مردم قالیچه و جاجیم و گلیم بافی است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از بخش راسک شهرستان ایرانشهر که دارای 1131 تن سکنه است، آب آن از رودخانه و محصول عمده اش غله، خرما و برنج است، ساکنان از طایفۀ بلیدی هستند، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است از بخش سیمینه رودشهرستان همدان که دارای 120 تن سکنه است، آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله، لبنیات، انگور و کاردستی زنان قالی بافی است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان خزل شهرستان نهاوند که دارای 310 تن سکنه است، آب آن از رود خانه تویسرکان و محصول عمده اش غله، حبوب، توتون، چغندر و لبنیات است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از بخش مرکزی شهرستان نوشهر که دارای 550 تن سکنه است، آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله، ارزن، حبوب و کاردستی مردم شال بافی است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی است از بخش خاش شهرستان زاهدان که دارای 200 تن سکنه است، آب آن ازقنات و محصول عمده اش غله و لبنیات است، ساکنان از طایفۀ ریگی هستند، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است از توابع شهرری که دارای 1374 تن سکنه است، آب آن از قنات و در بهار از سیلاب رود کن است، محصول عمده اش غله، صیفی و چغندر است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
دهی است از بخش مهران شهرستان ایلام که دارای 130 تن سکنه است، آب آن از رود خانه کنجان چم و محصول عمده اش غله و لبنیات است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان گیوی بخش سنجبد شهرستان هروآباد که دارای 306 تن سکنه است، آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله و حبوب است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از بخش الیگودرز شهرستان بروجرد که دارای 568تن سکنه است، آب آن از چشمه و قنات و محصول عمده اش غله و لبنیات است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان سامن شهرستان ملایر که دارای 249 تن سکنه است، آب آن از قنات و محصول عمده اش غلات، صیفی و لبنیات است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از بخش مرکزی شهرستان شاه آباد که دارای 70 تن سکنه است، آب آن از چاه و محصول عمده اش غله و لبنیات است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از بخش مرکزی شهرستان اردبیل که دارای 167 تن سکنه است، آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله و حبوب است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
شهری است به هند که آن را فیروزشاه سلطان دهلی پی افکنده است، (یادداشت مؤلف)، شهری است به هند، (منتهی الارب)
ده کوچکی است از بخش الیگودرز شهرستان بروجرد که دارای 40 تن سکنه است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از بخش حومه شهرستان اصفهان که دارای 67 تن سکنه است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
ناحیه ای است به بغداد، (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
فیروزآباد
از طوایف ناحیۀ مکران که مرکب از 150 خانوارند، (از جغرافیای سیاسی کیهان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ مَ)
یکی از قراء فیروزآباد است و در فارسنامه در قسمت بلوک فیروزآباد آمده که این بلوک مشتمل است بر بیست ودوقریۀ آباد و از آنجمله است احمدآباد در یک فرسخ و نیم کمتر میانه شمال و مغرب و آن قریه ای کوچک است
لغت نامه دهخدا
(اَ)
دهی است از بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد با 151 تن سکنه. محصول آن غلات و برنج است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(رِ)
نام بازاری است که مولانا شهاب الدین عبدالرحمن لسان در آنجا کاروانسرایی ساخته است. رجوع به حبیب السیر چ قدیم طهران جزو سیم از ج 3 ص 213
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان خواجۀ بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد، واقع در 21000 گزی شمال فیروزآباد، کنار شوسۀ شیراز به فیروزآباد. جلگه، معتدل و مالاریائی. دارای 360 تن سکنه. شیعی. فارسی زبان. آب آن از رود خانه فیروزآباد. محصول آنجا غلات، برنج، تریاک. شغل اهالی زراعت. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(خَ)
دهی است از دهستان اربعه پایین (سفلی) بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد فارس، واقع در 44 هزارگزی جنوب فیروزآباد کنار راه مالرو فیروزآباد به قیر و کازرین. این ناحیه در دامنۀ کوهسار واقع و گرمسیری و مالاریایی است و دارای 165 تن سکنه میباشد. زبان مردم آنجا ترکی و فارسی است و آب آنجا از چشمه و قنات و محصولاتش غلات و خرما است. اهالی آنجا به کشاورزی گذران میکنند و از صنایع دستی گلیم می بافند. راه مالرو این ناحیه صعب العبور میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان اربعه بالا (علیا) بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد و کنار رود خانه فیروزآباد. ناحیه ای است واقع در جلگه و معتدل و مالاریایی. دارای 115 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از رود خانه فیروزآباد و قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، برنج. اهالی به کشاورزی و گلیم بافی گذران میکنند. راه مالرو میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان و بخش قیروکارزین شهرستان فیروزآباد واقع در 2 هزارگزی جنوب خاوری قیر و یک هزارگزی جنوب راه مالروعمومی قیربه جهرم با 173 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(غَ)
دهی از دهستان اربعۀ پائین (سفلا) بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد. واقع در 85هزارگزی جنوب خاوری فیروزآباد. جلگه، گرمسیر. دارای 76 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات و لیمو و خرما. شغل اهالی زراعت و باغداری. صنایع دستی گلیم بافی و راه آن مالرو و صعب العبور است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(دِ چِ)
دهی است از بخش سلسلۀ شهرستان خرم آباد که دارای 360 تن سکنه است. آب آن از رود خانه فیروزآباد و محصول عمده اش غله، حبوب و لبنیات است. اهالی از طایفۀ کولیوند هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان دزگاه بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد با 239 تن سکنه است. آب آن از رود خانه قره آغاج. راه آن مالروو صعب العبور است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد در 11هزارگزی جنوب باختری فیروزآباد با 327 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(فَ)
دهی است از دهستان و بخش قیروکارزین شهرستان فیروزآباد که در 9 هزارگزی خاور قیر، کنار راه عمومی مالرو دهستان قرار دارد. جلگه ای گرمسیرو دارای 142 تن سکنه است. آب آنجا از رود خانه قره آغاج و محصول عمده اش غلات، برنج، خرما و شغل اهالی زراعت و باغبانی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان بخش قیر و کارزین شهرستان فیروزآباد در 11هزارگزی خاور قیر و کنار راه مالرو عمومی قیر به مبارک آباد. در جلگه واقع است. هوای آن گرم و مالاریایی است. 102 تن سکنه دارد. آب آن از رود خانه قره آغاج و محصول آن غلات و خرما و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(قَ)
دهی از دهستان و بخش قیروکارزین شهرستان فیروزآباد واقع در 14 هزارگزی جنوب خاوری قیر، کنار رود خانه قره آغاج. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن گرمسیری مالاریائی است. سکنۀ آن 316 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، برنج، خرما و صیفی و شغل اهالی زراعت و باغداری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(قَمْ)
از نزدیکی قریۀ کلیک برخاسته ودر پیرامن آن چندین دست عمارت عالی است، تمام آنها را از سنگ و گچ خالص ساخته اند. (فارسنامۀ ناصری)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
دهی است از دهستان اربعۀ پائین بخش مرکزی شهرستان فیروز آباد که در 58 هزارگزی جنوب فیروزآباد بر کنار راه عمومی هنگام به فیروزآباد در جلگه واقع است. ناحیه ای است گرمسیر و دارای 148 تن سکنه، آب آن از قنات وچشمه تأمین میشود. محصول عمده آن برنج و غلات و خرما و تنباکو و کنجد و شغل مردمش زراعت و صنعت دستی زنان گلیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
دهی است از دهستان ماهیدشت بالا از بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان دارای 180 تن سکنه است. آب آن از چشمه و زه آب رود خانه مرگ و محصول عمده اش غله، حبوب، چغندرقند، صیفی و لبنیات است. این ده یک تپۀ قدیمی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(فِ رِ)
ده کوچکی است از دهستان منوجان بخش کهنوج شهرستان جیرفت، واقع در سی هزارگزی جنوب باختری کهنوج و پانزده هزارگزی راه فرعی کهنوج به میناب. دارای 40 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
منسوب به فیروزآباد فارس، منسوب به یکی از دهات و شهرهای موسوم به فیروزآباد دراستانهای مختلف ایران یا در هندوستان یا در عراق
لغت نامه دهخدا
محمد بن یعقوب بن ابراهیم بن عمر فیروزآبادی، از ائمۀ لغت و ادب، در یکی از توابع شیراز بنام فیروزآباد متولد شد و سپس به عراق و شام و روم و هند و مصر سفر کرد و قاضی زبید شد و در زمان خود مرجع علم لغت و حدیث و تفسیر گردیدو اشتهار بسیار یافت، و در شهر زبید به سال 816 هجری قمری / 1413 میلادی درگذشت، معروفترین کتاب او قاموس المحیط است در چهار جزء، و دیگر ’بصائر ذوی التمییز فی لطائف الکتاب العزیز’ در دو مجلد، ’نزهه الاذهان فی تاریخ اصبهان’، ’الدرر الغوالی فی الأحادیث العوالی’، ’الجلیس الانیس فی اسماء الخندریس’، ’سفر السعاده’ درحدیث و سیرۀ نبوی، ’البلغه فی تراجم ائمه النحو و اللغه’، ’تجبر الموشین فی ما یقال بالسین و الشین’، ’المثلث المتفق المعنی’، ’الاشارات الی ما فی کتب اللغه من الاسماء و الاماکن و اللغات’
ابواسحاق ابراهیم بن یوسف، از فقها بوده و او راست: طبقات الفقهاء، وفاتش به سال 476هجری قمری / 1083 میلادی اتفاق افتاد
لغت نامه دهخدا
(کَ)
شهرکی نزدیک باب الابواب یعنی دربند شیروان. (یادداشت مؤلف). و انوشروان در اینجا کاخی ساخته بوده بنام باب فیروزقباد. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
از دیه های فراهان، (تاریخ قم ص 119 و 141)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
دهی است از دهستان چهاردولی بخش مرکزی شهرستان مراغه، در 87 هزارگزی جنوب شرقی مراغه و یک هزارگزی مشرق جادۀ شاهیندژ به میاندوآب، در جلگۀ معتدل هوائی واقع است و 103 تن سکنه دارد. آبش از زرینه رود، محصولش غلات و چغندر و حبوبات و بادام، شغل مردمش زراعت و جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(فَ)
عالم بالا. (آنندراج). عالم علوی که افلاک است. برساختۀ فرقۀ آذرکیوان. (فرهنگ دساتیر)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
دهی است از دهستان جعفرآباد بخش مرکزی شهرستان ساوه، واقع در جنوب باختری ساوه، با 120 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. عده ای از شاهسونهای بغدادی در این ده ساکن هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(بَ)
دهی است از بخش سلسلۀ شهرستان خرم آباد که دارای 120 تن سکنه است. آب آن از رود خانه فیروزآباد و محصول عمده اش غله، حبوب و لبنیات است. ساکنان از طایفۀ کولیوند هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
قصبۀ دهستان میبد بخش اردکان شهرستان یزد که دارای 3597 تن سکنه است، آب آن از قنات و محصول عمده اش غله و پنبه است، کار دستی مردم صابون پزی و کرباس بافی است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
دهی است از بخش اشکذر شهرستان یزد که دارای 1145 تن سکنه است، آب آن از قنات و محصول عمده اش غله است، کار دستی مردم بافتن کرباس است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
دهی است از بخش ابرقو از شهرستان یزد که دارای 115 تن سکنه است، آب آن از قنات و محصول عمده اش غله و پنبه است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
دهی است از بخش کنگاور شهرستان کرمانشاه که دارای 340 تن سکنه است، آب آن از چاه و خرم رود و محصول عمده اش غلات دیم و لبنیات است، قسمت علیای این ده که متجاوز از 200 نفر سکنه دارد به فیروزآبادتپه مشهور است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از بخش سنقر کلیائی شهرستان کرمانشاه که دارای یکصد تن سکنه است، آب آن از چشمه و رود خانه میدان، محصول عمده اش غله، حبوب، توتون و کاردستی مردم بافتن پلاس و قالیچه است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از بخش مرکزی شهرستان کرمانشاه که دارای 500 تن سکنه است، محصول عمده اش غله است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
دهی است از بخش حومه شهرستان رفسنجان که دارای 110 تن سکنه است، آب آن از قنات و محصول عمده اش غله، پسته و لبنیات است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است از بخش راور شهرستان کرمان که دارای 85 تن سکنه است، آب آن از قنات و محصول عمده اش غله، پنبه و لبنیات است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است از بخش بافت شهرستان سیرجان که دارای 30 تن سکنه است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است از بخش راین شهرستان بم که دارای 20 تن سکنه است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است از بخش راور شهرستان کرمان که دارای 100 تن سکنه است، آب آن از قنات و محصول عمده اش غله و لبنیات است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
دهستانی است از بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد که دارای 6500 تن سکنه است، آب آن از رود فیروزآباد و چشمه و قنات و محصول عمده اش غله، برنج و میوه است، از 25 آبادی تشکیل شده و محل قشلاق بسیاری از طوایف قشقایی است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
دهی است از بخش صیدآباد شهرستان دامغان که دارای 400 تن سکنه است، آب آن از قنات و محصول عمده اش غله، حبوب، پنبه، پسته و انگور و کار دستی زنان کرباس بافی است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی است از بخش میامی شهرستان شاهرود که دارای 840 تن سکنه است، آب آن ازقنات و محصول عمده اش غله و میوه است، شامل دو محلۀبالا و پائین است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی است از بخش مرکزی شهرستان دامغان که دارای 470 تن سکنه است، آب آن از چشمۀ علی و محصول عمده اش غله، پسته، انگور و حبوب است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
دهی است از بخش اسفراین شهرستان بجنورد که دارای 166 تن سکنه است، آب آن از قنات و محصول عمده اش غله، پنبه، بنشن و زیره است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از بخش صفی آباد شهرستان سبزوار که دارای 105 تن سکنه است، آب آن از قنات و محصول عمده اش غله، پنبه و زیره است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از بخش بردسکن شهرستان کاشمر که دارای 364 تن سکنه است، آب آن از قنات و محصول عمده اش غله و زیرۀ سبز است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از بخش حومه شهرستان تربت حیدریه که دارای 170 تن سکنه است، آب آن از قنات و محصول عمده اش غله و پشم است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از بخش مرکزی شهرستان قاین که دارای 192 تن سکنه است، آب آن از قنات و محصول عمده اش غله، پشم و شلغم است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از بخش حومه شهرستان قوچان که دارای 385 تن سکنه است، آب آن از قنات و محصول عمده اش غله و انگور است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از بخش شوسف شهرستان بیرجند که دارای 92 تن سکنه است، آب آن از قنات و محصول عمده اش غله است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از بخش قاین شهرستان بیرجند که دارای 79 تن سکنه است، آب آن از قنات و محصول عمده اش غله است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(فَرْ را بَ)
قصبۀ مرکزی دهستان فراشبند از بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد، واقعدر 56هزارگزی باختر فیروزآباد، کنار راه فرعی کازرون به فراشبند. ناحیه ای است واقع در جلگه و گرمسیر که دارای 3447 تن سکنه است. از چاه مشروب میشود. محصولاتش غلات و خرما است. اهالی به کشاورزی و باغداری و کسب گذران میکنند. این قصبه در حدود 20 دکان و یک دبستان چهارکلاسه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا