- فُجُور
- بی علاقگی، بی اخلاقی
معنی فُجُور - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بد کار کشود هم آوای بربت گناهورزی جهمرزی تپاهکاری بر انگیخته گردیدن برگناه، زنا کردن، رو گردانیدن از حق عدول از حق، تبهکاری فسق
ظهور، ظاهر
احساس، احساسات، حسّ
شهوت رانی، بی حیایی
سرور، لذّت، خوشایندی
پف دار بودن، وسوسه ها
مفتخر، افتخار
بی ادبی، غرور، خودپسندی، تکبّر
متفکّر، عزیزی
حمله، حملات
وجود، حضور
نفرت، بیزاری