- فَضَاء
- فضا
معنی فَضَاء - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سخاوت
فانی بودن، حیاط
طاعون، اپیدمی
وفاداری
فسادگری، فساد
فورانی، جوشان
بی نظمی، سرریز
خلا، پوچی
بی مغزی، حماقت، بی دقّتی، خرفت بودن
فدیه، رستگاری
رضایت
آسمان
پری، یک برگه
قضاوت
پاداش، پنالتی
خشن بودن، کهنگی
تیزبینی، هوش، هوشمندی، زیرکی، زرنگی، هوشیاری
سرسبز، سبز
کم نور بودن، نامرئی بودن
چالاکی، حیله گری
شرم، حیا
فراخی، شکوه، زرق و برق، درخشندگی
سفید برفی، سفید
اجرا، عملکرد
روشن کردن، نور
به طور عالی، با فضا