جدول جو
جدول جو

معنی فومن - جستجوی لغت در جدول جو

فومن(مَ)
شهر کوچک فومن مرکز شهرستان فومنات در 27 هزارگزی جنوب باختری رشت واقع و شامل شش قریۀ به هم پیوسته است به نامهای بازار، شهربیجار، جهودبیجار، شویل کنار، نقارچیان، خندق بیجار. جمعیت شهر در حدود هشت هزار تن است و دارای 300 باب دکان است. آب آشامیدنی شهر از چاه و روشنایی آن بوسیلۀ برق تأمین میشود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هومن
تصویر هومن
(پسرانه)
نیک اندیش، نیک منش، نیک اندیش
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از لومن
تصویر لومن
لومن (Lumen) واحد شار نوری است. شار نوری، مقدار نوری است که از یک چشمه نور در واحد زمان پخش می شود.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از فنومن
تصویر فنومن
حقیقت خارجی اشیا که به وسیلۀ حواس ادراک می شود، پدیده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شومن
تصویر شومن
کسی که برنامه ای را در تلویزیون و مانند آن اجرا می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مومن
تصویر مومن
متدین، با ایمان، از نام های خداوند، کنایه از خطابی معترضانه به مردان، چهلمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای هشتادوپنج آیه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دومن
تصویر دومن
طوفان
فرهنگ لغت هوشیار
ده هزار (10 000)، ده هزار دینار، سکه ای معادل 10 قران یا 10 (یک هزار) بود (قاجاریان)، امروزه معادل 10 ریال است. یا امیر تومان. فرمانده 10 000 سرباز
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی نمود، پدیده، مانی (نادر) آنچه که به وسیله حواس یا ضمیر انسان درک شود، امر طبیعی پدیده نمود، امری غیر عادی و نادر توضیح احتراز ازاستعمال این کلمه بیگانه اولی است
فرهنگ لغت هوشیار
باور دار گرویده کسی که بخدا و رسول ایمان آورده دارنده ایمان با ایمان برویده گرویده، جمع مومنون مومنین: اگر مومن بود او را رزق دهد در دنیا و مزد بزرگوار در آخرت. گرونده به خدای تعالی، قبول کننده شریعت، دیندار و متدین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فنومن
تصویر فنومن
((فِ نُ مِ))
آنچه که به وسیله حواس یا ضمیر انسان درک شود، امر طبیعی، پدیده، نمود، امری غیر عادی و نادر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرمن
تصویر فرمن
((فَ مَ))
تیری است افقی در کمرکش دکل بیرق های بلند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شومن
تصویر شومن
((شُ مَ))
مردی که عهده دار اجرای برنامه ای (نمایش های تلویزیونی) است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مومن
تصویر مومن
باورمند
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مومن
تصویر مومن
Devout, Pious
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مومن
تصویر مومن
pieux
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مومن
تصویر مومن
saleh
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از مومن
تصویر مومن
ศรัทธา , ศรัทธา
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از مومن
تصویر مومن
mcha Mungu, mtakatifu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از مومن
تصویر مومن
דָּיוֹן , חסיד
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از مومن
تصویر مومن
熱心な , 敬虔な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از مومن
تصویر مومن
虔诚的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از مومن
تصویر مومن
신실한 , 경건한
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از مومن
تصویر مومن
благочестивый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مومن
تصویر مومن
ধর্মপ্রাণ , ধার্মিক
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از مومن
تصویر مومن
भक्त , धार्मिक
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مومن
تصویر مومن
devoto, pia
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مومن
تصویر مومن
devoto, piadoso
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مومن
تصویر مومن
fromm
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مومن
تصویر مومن
vroom
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مومن
تصویر مومن
благочестивий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مومن
تصویر مومن
pobożny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مومن
تصویر مومن
devoto, piedoso
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مومن
تصویر مومن
دیندار , مؤمن
دیکشنری فارسی به اردو