جدول جو
جدول جو

معنی فول - جستجوی لغت در جدول جو

فول
خطا به انگلیسی
تصویری از فول
تصویر فول
فرهنگ فارسی عمید
فول
معرب از آرامی فل و فلی، باقلا، فول سودانی، پستۀ زمینی، فول صوته، لوبیای چینی، (فرهنگ فارسی معین)، نخود یا دانۀ دیگر مر اهل شام را، یا خاص است به خشک، (منتهی الارب)، واحد آن فوله است، (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
فول
در اصطلاح فوتبال خطا کردن پر و لبالب که در اصل کلمه انگلیسی است
تصویری از فول
تصویر فول
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فولاد
تصویر فولاد
(دخترانه)
پولاد، نام چند تن از شخصیتهای شاهنامه از جمله نام یکی از فرماندهان دلاور ایرانی در زمان کیقباد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فولکلور
تصویر فولکلور
مجموع عقاید و افسانه ها و ترانه های محلی یک قوم یا سرزمین، فرهنگ عامّه، فرهنگ عامیانه، فرهنگ عوام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فولاد
تصویر فولاد
فلزی بسیار سخت و شکننده مرکب از آهن و قریب ۲% کربن، در ۱۳۰۰ تا ۱۴۰۰ درجه حرارت ذوب می شود، برای ساختن فنر، کارد، شمشیر و چیزهای دیگر به کار می رود، پولاد، شاپورگان، شابرن، شابرقان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غفول
تصویر غفول
غافل شدن، فراموش کردن، از یاد بردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سفول
تصویر سفول
پست شدن، کم قدر شدن، فرومایه شدن، پستی و فرومایگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از افول
تصویر افول
غروب کردن، پنهان شدن، ناپدید شدن ستاره، کنایه از از دست رفتن موقعیت
فرهنگ فارسی عمید
(تَ حُ)
خرامیدن. (المصادر زوزنی). با تبختر و دامن کشان رفتن. (از اقرب الموارد). رجوع به رفل شود
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
غایب و ناپدید شدن. (منتهی الارب). فرورفتن ستاره و ناپدید شدن آن. (آنندراج). فروشدن ستاره و ماه و خورشید. (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی). فروشدن آفتاب و ماه و ستاره. (المصادر زوزنی) (تاج المصادربیهقی). غروب، مقابل طلوع. فروشدن. فرورفتن ستاره. (یادداشت مؤلف). افل. (ناظم الاطباء) :
خوی با او کن کامانتهای تو
ایمن آید از افول و از عتو.
مولوی
لغت نامه دهخدا
(دُ)
غافل شدن. (تاج المصادر بیهقی) (مصادر زوزنی). به معانی غفله و غفل. (از اقرب الموارد). رجوع به غفله و غفل شود
لغت نامه دهخدا
(غَ)
شتر ماده که به سبب متانت و رزانت از چیزی نرمد. (منتهی الارب) (آنندراج). شتر مادۀ ابلهی که از شیر دادن به بچۀ از شیر بازگرفته شده امتناع نکند و به دوشیدن شیر از وی بی اعتنا باشد. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(طُ)
جمع واژۀ طفل. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
حفل و حفیل در تمام معانی. (از اقرب الموارد). رجوع به حفل و حفیل شود
لغت نامه دهخدا
(حَ)
نعت فاعلی به معنی مفعولی از لهف، ستمدیده. (منتهی الارب). به معنی ملهوف است که ستمدیدۀ مضطر دادخواه و حسرت خورنده باشد و مذکر و مؤنث یکسان است، گویند رجل لاهف و امراءهلاهف و لاهفه ایضاً و یقال هو لاهف القلب، ای محترقه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(حَ وَ)
درختی است مانند درخت انار ثمر آن مانندآلو و تلخ باشد و آنرا خورند. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از فولاد گذاری طولی
تصویر فولاد گذاری طولی
پولاد گذاری درازایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فولاد جوشان
تصویر فولاد جوشان
پولاد جوشان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فولاد پر مقاومت
تصویر فولاد پر مقاومت
پولاد پتران (پتران مقاوم)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فولاد جوهر دار
تصویر فولاد جوهر دار
پرالک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فولاد سازی
تصویر فولاد سازی
عمل ساختن فولاد، ساختن آلات فولادین، محل ساختن آلات فولادین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فولاد آلیاژ سازی
تصویر فولاد آلیاژ سازی
پولاد همجوش
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی گشته پولاد آهنی است که از 2 تا 5، 2 درصد زغال همراه دارد و آن را از چدن به دست آورند. رنگ فولاد از آهن تیره تر است و به مراتب سخت تر از آن است و اگر آب داده شود شیشه را مخطط می سازد. فولاد شکننده و در درجات حرارت زیاد چکش خوار است. چگالی آن تقریبا همان چگالی آهن است و زودتر از آن گداخته می شود. آهنی است که از 2 تا 5/2 درصد ذغال همراه دارد و آنرا از چدن بدست میاورند و رنگش از آهن تیره تر و جنس آن بمراتب سخت تر میباشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فولاد ضد زنگ
تصویر فولاد ضد زنگ
پولاد پاد زنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فولادی
تصویر فولادی
منسوب به فولاد ساخته از فولاد فولادین پولادی: بنای فولادی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فولادین
تصویر فولادین
منسوب به فولاد ساخته از فولاد فولادی پولادین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فولیون
تصویر فولیون
یونانی مریم نخودی از گیاهان مریم نخودی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غفول
تصویر غفول
فراموش کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفول
تصویر تفول
فال گرفتن، فال نیک زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افول
تصویر افول
غائب شدن، پنهان شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فول صوته
تصویر فول صوته
تلک چیتی از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افول
تصویر افول
((اُ))
فرو شدن، غروب شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فولدر
تصویر فولدر
پوشه
فرهنگ واژه فارسی سره
غروب، انحطاط، زوال، نابودی
متضاد: طلوع
فرهنگ واژه مترادف متضاد