فول فول معرب از آرامی فل و فلی، باقلا، فول سودانی، پستۀ زمینی، فول صوته، لوبیای چینی، (فرهنگ فارسی معین)، نخود یا دانۀ دیگر مر اهل شام را، یا خاص است به خشک، (منتهی الارب)، واحد آن فوله است، (اقرب الموارد) لغت نامه دهخدا
دول دول ظرف فلزی یا چرمی که با آن آب از چاه می کشند، طرف آبکشی زنبیلی بزرگ که از پوست خرما چینند و بر آن دو دسته گذارند فرهنگ لغت هوشیار