نام دختر رای کنوج که از رایان و پادشاهان عظیم الشأن هندوستان بوده، و فورک در حبالۀ بهرام گور بوده. (برهان). شاید از پور فارسی به معنی پسر و کاف تصغیر. (یادداشت مؤلف) : دختر رای هند فورک نام پیکری خوبتر ز ماه تمام. نظامی نام جد خاندانی است. (سمعانی). از نامهای ایرانی است. (مؤلف)
نام دختر رای کنوج که از رایان و پادشاهان عظیم الشأن هندوستان بوده، و فورک در حبالۀ بهرام گور بوده. (برهان). شاید از پور فارسی به معنی پسر و کاف تصغیر. (یادداشت مؤلف) : دختر رای هند فورک نام پیکری خوبتر ز ماه تمام. نظامی نام جد خاندانی است. (سمعانی). از نامهای ایرانی است. (مؤلف)
دهی است از بخش درمیان شهرستان بیرجند که دارای 1098 تن سکنه است. آب آن ازقنات و محصول عمده اش غله، شلغم، چغندر و کار دستی مردم قالی بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از بخش درمیان شهرستان بیرجند که دارای 1098 تن سکنه است. آب آن ازقنات و محصول عمده اش غله، شلغم، چغندر و کار دستی مردم قالی بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان آبسرده از بخش چقلوندی شهرستان خرم آباد، در 18 هزارگزی شمال چقلوندی و 9 هزارگزی مغرب جادۀ چقلوندی به بروجرد، در منطقۀ کوهستانی سردسیری واقع است و 120 تن سکنه دارد. آبش از چشمۀ سراب، محصولش غلات و صیفی و لبنیات و پشم، شغل مردمش زراعت و گله داری و پلاس بافی و فرش بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان آبسرده از بخش چقلوندی شهرستان خرم آباد، در 18 هزارگزی شمال چقلوندی و 9 هزارگزی مغرب جادۀ چقلوندی به بروجرد، در منطقۀ کوهستانی سردسیری واقع است و 120 تن سکنه دارد. آبش از چشمۀ سراب، محصولش غلات و صیفی و لبنیات و پشم، شغل مردمش زراعت و گله داری و پلاس بافی و فرش بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
طبل بزرگ. (فرهنگ فارسی معین) : بعد از آن کورکه را پاره ساختند. (ظفرنامۀ یزدی، فرهنگ فارسی معین). و فغان کورکه و نفیر به اوج اثیر رسید. (حبیب السیر، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به کورگه، کورکا و کورگا شود
طبل بزرگ. (فرهنگ فارسی معین) : بعد از آن کورکه را پاره ساختند. (ظفرنامۀ یزدی، فرهنگ فارسی معین). و فغان کورکه و نفیر به اوج اثیر رسید. (حبیب السیر، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به کورگه، کورکا و کورگا شود
اجناس میوه ها. جمع واژۀ فاکهه. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ترجمان علامۀ جرجانی ترتیب عادل بن علی) : دو ساعد او چون دو درخت است مبارک انگشت بر او شاخ و بر او جود فواکه. منوچهری. از فواکه و مشموم و حلاوتها تمتع یافتن. (گلستان)
اجناس میوه ها. جَمعِ واژۀ فاکهه. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ترجمان علامۀ جرجانی ترتیب عادل بن علی) : دو ساعد او چون دو درخت است مبارک انگشت بر او شاخ و بر او جود فواکه. منوچهری. از فواکه و مشموم و حلاوتها تمتع یافتن. (گلستان)