سلطان (1326- 1359 میلادی) عثمانی (1288- 1359 میلادی، 687 - 761 هجری قمری)، پسر وجانشین امیرعثمان اول، آندرونیکوس سوم امپراطور بیزانس را شکست داد و قسمتهای زیادی از آسیای صغیر از جمله نیقیه را گرفت و در 1345 میلادی عثمانیها به یاری امپراطور یوحنای ششم به اروپا رفتند (اولین ورود آنان به اروپا) و اورخان دختر یوحنا را، نامش تئودورا، بزنی گرفت، اورخان دوبار دیگر برای یاری به یوحنا از داردانل عبور کرد، پس از مرگش مملکتی سازمان یافته برای پسرش مراد اول باقی گذاشت، (دایرهالمعارف فارسی)
سلطان (1326- 1359 میلادی) عثمانی (1288- 1359 میلادی، 687 - 761 هجری قمری)، پسر وجانشین امیرعثمان اول، آندرونیکوس سوم امپراطور بیزانس را شکست داد و قسمتهای زیادی از آسیای صغیر از جمله نیقیه را گرفت و در 1345 میلادی عثمانیها به یاری امپراطور یوحنای ششم به اروپا رفتند (اولین ورود آنان به اروپا) و اورخان دختر یوحنا را، نامش تئودورا، بزنی گرفت، اورخان دوبار دیگر برای یاری به یوحنا از داردانل عبور کرد، پس از مرگش مملکتی سازمان یافته برای پسرش مراد اول باقی گذاشت، (دایرهالمعارف فارسی)
دهی است از دهستان گوی آغاج بخش شاهین دژ شهرستان مراغه، سکنۀ آن 62 تن. آب آن از رود خانه ساروق. محصول آن غلات، کرچک و بادام. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان آنجا جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان گوی آغاج بخش شاهین دژ شهرستان مراغه، سکنۀ آن 62 تن. آب آن از رود خانه ساروق. محصول آن غلات، کرچک و بادام. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان آنجا جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از بخش مرکزی شهرستان شیراز که دارای 95 تن سکنه است، آب آن از رود خانه قره آغاج و محصول عمده اش غله، لبنیات و حبوب است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7) دهی است از بخش درمیان شهرستان بیرجند که دارای 418 تن سکنه است، آب آن از قنات و محصول عمده اش غله و بنشن است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از بخش مرکزی شهرستان شیراز که دارای 95 تن سکنه است، آب آن از رود خانه قره آغاج و محصول عمده اش غله، لبنیات و حبوب است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7) دهی است از بخش درمیان شهرستان بیرجند که دارای 418 تن سکنه است، آب آن از قنات و محصول عمده اش غله و بنشن است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
نام عمومی امرای سلسلۀ قراختائیان که در ماوراءالنهر امارت داشته اند و دولتشان به دست سلطان محمد خوارزمشاه کوچلکخان رئیس قوم عیسوی مذهب نایمن از طوایف مغول در 617 هجری قمری برافتاد، نام و لقب پادشاه ترکستان و ختاست ... پادشاهان ترکستان و ختا را گورخان و گراخان و غراخان گفته اند، (انجمن آرا)، دولت قراختاییان بین 518 و 519 هجری قمری به توسط یلوتاشه ملقب به گورخان در سرزمین کاشغر و اراضی ساحلی شعب رودخانه های ’تاریم’ و ’ایلی’ تشکیل یافت و پایتخت ایشان در بلاساغون بوده و اندکی بعد از تشکیل دولت بر بلاد مسلمان نشین ’اوزگند’ و ’ختن’ و شهرهای شرقی ماوراءالنهر استیلا یافته و دائماً متعرض این ناحیۀ اخیر بوده اند، ولی تا قبل از جنگ قطوان کاملاً نتوانسته بودند بر ماوراءالنهر استیلا یابند و در بلاد آن مستقر شوند، فتح گورخان قراختایی و شکست سلطان سنجر ایشان را به این آرزو رسانید، بنابراین مدت دولت قراختایی از 518یا 519 است تا 607 یعنی 89 یا 88 سال، (اقبال آشتیانی، مجلۀ شرق دورۀ اول شمارۀ 7 صص 418-419 از حاشیۀ 4 ص 57 تعلیقات چهارمقالۀ محمد معین)، رجوع به تعلیقات چهارمقالۀ معین ص 56، 57، 58 شود: قدرخان ز چین گورخان از ختن دبیس از مداین ولید ازیمن، نظامی
نام عمومی امرای سلسلۀ قراختائیان که در ماوراءالنهر امارت داشته اند و دولتشان به دست سلطان محمد خوارزمشاه کوچلکخان رئیس قوم عیسوی مذهب نایمن از طوایف مغول در 617 هجری قمری برافتاد، نام و لقب پادشاه ترکستان و ختاست ... پادشاهان ترکستان و ختا را گورخان و گراخان و غراخان گفته اند، (انجمن آرا)، دولت قراختاییان بین 518 و 519 هجری قمری به توسط یلوتاشه ملقب به گورخان در سرزمین کاشغر و اراضی ساحلی شعب رودخانه های ’تاریم’ و ’ایلی’ تشکیل یافت و پایتخت ایشان در بلاساغون بوده و اندکی بعد از تشکیل دولت بر بلاد مسلمان نشین ’اوزگند’ و ’ختن’ و شهرهای شرقی ماوراءالنهر استیلا یافته و دائماً متعرض این ناحیۀ اخیر بوده اند، ولی تا قبل از جنگ قطوان کاملاً نتوانسته بودند بر ماوراءالنهر استیلا یابند و در بلاد آن مستقر شوند، فتح گورخان قراختایی و شکست سلطان سنجر ایشان را به این آرزو رسانید، بنابراین مدت دولت قراختایی از 518یا 519 است تا 607 یعنی 89 یا 88 سال، (اقبال آشتیانی، مجلۀ شرق دورۀ اول شمارۀ 7 صص 418-419 از حاشیۀ 4 ص 57 تعلیقات چهارمقالۀ محمد معین)، رجوع به تعلیقات چهارمقالۀ معین ص 56، 57، 58 شود: قدرخان ز چین گورخان از ختن دبیس از مداین ولید ازیمن، نظامی
لقب بهرام گور، (از برهان) : با عبرت گور خانه جان در عشرت گورخان چه باشی ؟ خاقانی، گور از پیش و گورخان از پس گور و بهرام گور و دیگر کس، نظامی (هفت پیکر ص 73)، گورخان را چو گور در خم کرد رفت از آن گورخانه پی گم کرد، نظامی (هفت پیکر ص 76)، آنچنان گورخان به کوه و به راغ گور کو داغ دید رست ز داغ، نظامی (هفت پیکر ص 70)، عاقبت گوری از کنارۀ دشت آمد و سوی گورخان بگذشت، نظامی، چرخ از آن گورگیری بهرام گورخان زمانه کردش نام، امیرخسرو
لقب بهرام گور، (از برهان) : با عبرت گور خانه جان در عشرت گورخان چه باشی ؟ خاقانی، گور از پیش و گورخان از پس گور و بهرام گور و دیگر کس، نظامی (هفت پیکر ص 73)، گورخان را چو گور در خم کرد رفت از آن گورخانه پی گم کرد، نظامی (هفت پیکر ص 76)، آنچنان گورخان به کوه و به راغ گور کو داغ دید رست ز داغ، نظامی (هفت پیکر ص 70)، عاقبت گوری از کنارۀ دشت آمد و سوی گورخان بگذشت، نظامی، چرخ از آن گورگیری بهرام گورخان زمانه کردش نام، امیرخسرو
نام امیر سلسلۀ قراختایی معاصر سلطان سنجرو آنکه سنجر را در جنگ قطوان شکست داد: نه بر سنجر شبیخون برد زاول گورخان وآخر شبیخون زد اجل تا گورخانه شد شبستانش، (دیوان خاقانی چ سجادی ص 214)
نام امیر سلسلۀ قراختایی معاصر سلطان سنجرو آنکه سنجر را در جنگ قطوان شکست داد: نه بر سنجر شبیخون برد زَاول گورخان وآخر شبیخون زد اجل تا گورخانه شد شبستانش، (دیوان خاقانی چ سجادی ص 214)
بتکده بتخانه: کرسانک از تبت است و اندر وی بتخانه های بزرگ است و آن را فرخار بزرگ خوانند، هر شهر حسن خیز جایی که مردم آن زیبا باشند، جمع فرخارها: ز روی سوری بباغ هر جا فرخارهاست ز بوی سنبل براغ هر سو تاتارها
بتکده بتخانه: کرسانک از تبت است و اندر وی بتخانه های بزرگ است و آن را فرخار بزرگ خوانند، هر شهر حسن خیز جایی که مردم آن زیبا باشند، جمع فرخارها: ز روی سوری بباغ هر جا فرخارهاست ز بوی سنبل براغ هر سو تاتارها