جدول جو
جدول جو

معنی فرخان

فرخان(پسرانه)
خان مقتدر، خان با فراست، نام پسر اردوان آخرین پادشاه اشکانی، نام یکی از سرداران خسروپرویز پادشاه ساسانی، موبدی در شاهنامه
تصویری از فرخان
تصویر فرخان
فرهنگ نامهای ایرانی

واژه‌های مرتبط با فرخان

فرخان

فرخان
جَمعِ واژۀ فَرْخ. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). جوجه ها. جوجگان. رجوع به فَرْخ شود
لغت نامه دهخدا

فرخان

فرخان
یکی از سرداران خسروپرویزاست. وی ملقب به شهروراز (گراز کشور) بود. او را رومِزان هم می گفتند. این سردار بلاد عظیم شام و بیت المقدس را گرفت و به محاصرۀ قسطنطنیه همت گماشت، اما چون برای عبور از بغاز بسفر وسیله ای نداشت از هراکلیوس شکست خورد. (از ایران در زمان ساسانیان کریستن سن ترجمه رشیدیاسمی صص 468-469). رجوع به شهروراز شود
لغت نامه دهخدا

ترخان

ترخان
در دوره مغول آنکه خان به او امتیازات ویژه ای مانند معافیت از مالیات می داده است
ترخان
فرهنگ نامهای ایرانی

فریان

فریان
آزاده، آزادگی، زبان سانسکریت، از شخصیتهای شاهنامه، نام فرمانروای اندلس در زمان مقدونی
فریان
فرهنگ نامهای ایرانی