- فنجی
- بزرگی کلانی: امروز که شاهی درم الفنج و میندیش زیرا که نماند ابدی شاهی و فنجی
معنی فنجی - جستجوی لغت در جدول جو
- فنجی
- کلانی، بزرگی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
عمق ژرفا گودی
زنگی
انجیر
نجات دهنده، رهایی دهنده
جامۀ ردامانندی که بر روی جامه های دیگر بر تن می کنند
این واژه را شاد فراهم آورنده آنندراج از غیاث اللغات برگرفته و آن را تازی دانسته یک لا گونه ای پوشش در ویشانه است نوعی جبه صوفیان
حالتی که آدمی را در وقت درآمدن تب واقع شود و آن خمیازه، کش واکش بدن میباشد
در تازی نیامده جولگی
خزینه، دفینه
رهاننده رها گاه، پشته مکان نجات جای رهایی، زمین مرتفع. نجات دهنده رها کننده
Springy
elástico
упругий
federnd
elastyczny
еластичний
elástico
élastique
elastico
elastisch
लचीला
elastis
ليّنٌ
탄력 있는
אלסטי
弾力のある
yaylanabilir
elastiki