فناناپذیر (نَ / نِ) مقابل فناپذیر. پایدار. ماندنی ادامه... مقابل فناپذیر. پایدار. ماندنی لغت نامه دهخدا
فناناپذیر ابدی، ازلی، باقی، جاودان، جاوید، سرمدی، لایموت، موبد، مخلدمتضاد: فناپذیر ادامه... ابدی، ازلی، باقی، جاودان، جاوید، سرمدی، لایموت، موبد، مخلدمتضاد: فناپذیر فرهنگ واژه مترادف متضاد