جدول جو
جدول جو

معنی فنا - جستجوی لغت در جدول جو

فنا
جلوخان، پیشگاه، آستانه
تصویری از فنا
تصویر فنا
فرهنگ فارسی عمید
فنا
نیست شدن، نابود شدن، مقابل بقاء، نیستی، نابودی، در تصوف تبدیل صفات انسان به صفات الهی
تصویری از فنا
تصویر فنا
فرهنگ فارسی عمید
فنا
نابودی، فنا در فارسی از ریشه پارسی ونی (تلف شده فانی) فراش نیستی نابودی پیشسرای همند (حیاط)، تاجریزی سگ انگور، پشکل در برخی واژه نامه ها (فنا) آمده که نادرست است. سپری شدن، نیست گردیدن، نیستی زوال نابودی، به معانی متعدد اطلاق شود: الف - زوال شعور سالک است بر اثر استیلای ظهور حق بر باطن وی. ب - سقوط و زوال اوصاف مذموم در مقابل بقا که وجود و پدید آمدن اوصاف محمود است ج - فنا در شیخ که عبارت از تبدیل و تحول صفات مرید است به صفات شیخ و به عبارت دیگر فنا مرید است در مراد که اولین مرتبت فنا می باشد، فنا فی الله که تبدیل صفات بشریت به صفات حق تعالی و خصایص الهی است. فنا سه مرحله دارد: الف - محو ب - طمس، محق. مقابل فنا بقا است. یا فنا نفس. یکی از مراتب قوه عملی است و آن بیرون آمدن از خودبینی و مقصور گردانیدن نظر است بر ملاحظه عظمت و جلال خدایی به نحوی که همه موجودات و کمالات آن ها را مستهلک و ناچیز بینند در جنب وجود و کمالات ذات باری تعالی پس هر وجودی و هر علم و هر قدرتی را مستهلک در وجود علم و قدرت ذات واجب الوجود بیند مانند استهلاک نود ستارگان درجنب نور آفتاب. سگ انگور
فرهنگ لغت هوشیار
فنا
((فِ))
پیش سرای که فراخ و گشاده باشد
تصویری از فنا
تصویر فنا
فرهنگ فارسی معین
فنا
((فَ))
نیست شدن، نابود شدن، نیستی، نابودی
تصویری از فنا
تصویر فنا
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فنان
تصویر فنان
پر فند، گور خر
فرهنگ لغت هوشیار
چراغ دریایی ایتالیایی چراغ بادی ترکی خیزه چراغی که از اطراف محفوظ باشد چراغ بادی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فنار
تصویر فنار
((فَ))
چراغی که از اطراف محفوظ باشد، چراغ بادی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دفنا
تصویر دفنا
جمع دفین، نهنبیده ها زیر خاکی ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افنا
تصویر افنا
نیست کردن، نابود گردانیدن، نیستی، نابودی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افنا
تصویر افنا
نیست کردن، نابود کردن، نیستی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فناکیستوسکوپ
تصویر فناکیستوسکوپ
دستگاهی که از پایداری دید بیننده برای خلق توهم حرکت استفاده می کند. در این روش تصاویری بر روی صفحه گرد دواری کشیده می شود و بیننده آن را جلوی آینه می گیرد، آن را می چرخاند و از خلال شکاف های موجود در محیط صفحه، در آینه به تصاویری که به نظر می رسد حرکت دارند، نگاه می کند.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از فناپذیر
تصویر فناپذیر
فناپذیرنده، فانی، ناپایدار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فنادق
تصویر فنادق
فندق ها، کاروانسراها، جمع واژۀ فندق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فناخسرو
تصویر فناخسرو
پناخسرو، پادشاهی که شاهان دیگر در پناه او باشند، پادشاه بزرگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فنائی
تصویر فنائی
منسوب به فنا، فان شونده: جسد کثیف فنائی
فرهنگ لغت هوشیار
خانه نیستی: خانه ما کم از فنا کده نیست چشم عنقا چراغ خلوت ماست، دنیای فانی جهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فنادیق
تصویر فنادیق
جمع فندق، کاروانسراها، مسافرخانه ها
فرهنگ لغت هوشیار
جمع فندق، کاروانسرا ها درختی است از تیره پیاله داران و از دسته فندق ها که در مناطق گرم و معتدل نیمکره شمالی می روید. برگهایش دارای بریدگی های مضاعف است و پهنک برگها در سطح خلفی دارای پرز می باشد، گلهای نر این گیاه از گلهای ماده جدا هستند ولی هر دو بر روی یک پایه قرار دارند. بنا بر این فندق جزو گیاهان یک لپه است. گلهای نر در بهار تشکیل سنبله های درازی می دهند و گلهای ماده تشکیل اعضا پیاله مانند قرمزی را می دهند که پس از باروری میوه فندق در داخل این پیاله ها تشکیل می شود. تکثیر این گیاه اکثر بوسیله قلمه یا خوابانیدن صورت می گیرد مغز دانه فندق به مصرف خوراک انسان می رسد و از آن روغنی هم می گیرند که در عطرسازی به کار می رود جلوز بندق شجره الجلوز جوز فنطس قوقن فندق آغاجی. یا فندق صحرایی. گونه وحشی درخت فندق را گویند که در جنگلها می روید فندق وحشی. یا فندق وحشی. فندق صحرایی. یا فندق هندی. گیاهی است از تیره بقولات که در غالب نواحی گرم آمریکا و افریقا و آسیا (از جمله جنوب ایران) می روید. شاخه هایش دارای خارهایی است برنگ زرد و در قاعده برگهایش نیز یک زوج خار کوچک دیده می شود. برگهایش مرکب و به بزرگی 30 سانتیمتر است. گلهایش زرد رنگ و میوه اش نیام و دارای یک تا دو دانه است. قسمت مورد استفاده این گیاه دانه های آنست که مورد استفاده طبی دارد. بعلاوه از دانه های آن میتوانند مقادیری روغن گیاهی استخراج کنند طعم دانه های این گیاه تلخ است ولی در طب به عنوان ضد کرم و ضد تب نوبه و تقویت از آن استفاده می کنند. گیاه مذبور در بلوچستان بمقدار زیاد میروید فندق هندی قارچ رته ریتهه اطیوط اطموط اطماط ریته تخم ابلیس، لب معشوق، سر انگشت محبوب. یا فندق سنجاب رنگ. زمین ارض. یا فندق سیم. ستاره کوکب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فناخر
تصویر فناخر
بزرگ اندام، دماغ پر باد
فرهنگ لغت هوشیار
دلباخته، کورکورانه، به مرامی تاسی کردن فرانسوی دین نمودار متعصب در دین و مذهب، طرفداری شدید یک فرقه یک حزب احتراز از استعمال این کلمه بیگانه اولی است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فناتیسم
تصویر فناتیسم
تعصب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فناپذیر
تصویر فناپذیر
آنکه فانی شود ناپایدار، ناماندنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فنا ناپذیری
تصویر فنا ناپذیری
اسانیش امردادی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فنا ناپذیر
تصویر فنا ناپذیر
اسیج امرداد آنکه فنا نشود مقابل فناپذیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فنا کده
تصویر فنا کده
خانه نیستی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فنا فی الله
تصویر فنا فی الله
تبدیل صفات انسان است بصفات الهی
فرهنگ لغت هوشیار
عبارتست از تبدل و تحول صفات مرید بصفات شیخ و بعبارت دیگر فنا مرید در مراداست که اولین مرتبه فنا میباشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فنا پذیر
تصویر فنا پذیر
فرا شوند آنکه فانی شود فانی مقابل فناناپذیر باقی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فناوری
تصویر فناوری
((فَ وَ))
تکنولوژی، علم به صنایع و حرفه ها، مجموع اصطلاحات فنی و صنعتی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فناتیک
تصویر فناتیک
((فَ یا فِ))
متعصب افراطی در دین و مذهب یا یک فرقه و حزب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فناتیسم
تصویر فناتیسم
((فَ یا فِ))
تعصب دینی، جانبداری شدید از یک فرقه یا یک حزب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فناپذیر
تصویر فناپذیر
((فَ. پَ))
آن که فانی شود، فانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فناتیسم
تصویر فناتیسم
تعصب دینی، قشری گری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فناتیک
تصویر فناتیک
متعصب در دین، قشری
فرهنگ فارسی عمید