معنی فناه فناه (فَ) گاوکشت. ج، فنوات. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، سگ انگور. (منتهی الارب). عنب الثعلب. (از اقرب الموارد) ، بار درختی است سخت سرخ که از آن قلائد سازند. ج، فنا. (منتهی الارب) ، عین الدیک را نیز نامند. (فهرست مخزن الادویه) لغت نامه دهخدا