- فلور (دخترانه)
- گل
معنی فلور - جستجوی لغت در جدول جو
- فلور
- مجموع گیا هانی که در ناحیه ای می روید
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
قطعه ای مسکوک (سابقا از طلا و امروزه از نقره) واحد پول در هلند. توضیح این کلمه در فارسی به صورت فلوری درآمده
ایتالیایی شهروای هلند قطعه ای مسکوک (سابقا از طلا و امروزه از نقره) واحد پول در هلند. توضیح این کلمه در فارسی به صورت فلوری درآمده
واحد پول هلند
نوعی شمشیر با خاصیت فنری که سر آن تکمه دارد، در ورزش شمشیربازی
یک نوع شیشه که از ترکیب سیلیکات دوپتاسیم و سیلیکات دو پلمپ ساخته می شود
فرانسوی روش: زبانزد هواپیمائی
(دخترانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
کریستال، نام ماده معدنی جامد و شفاف مانند شیشه، آنچه از جنس شیشه شفاف و خوب است، معرب از یونانی
فرانسوی تازی گشته اسبله اشبله از ماهیان
عنصری غیر فلز، جامد، براق، نقره فام و سخت با خواص شبیه گوگرد که در ۴۲۰ درجه حرارت ذوب می شود و در رنگی کردن شیشه ها و سرامیک ها و در ساخت آلیاژها کاربرد دارد، تلوریوم
غذایی که با آن افطار می کنند، فطر
سستی و بی حالی، کمبود، نقصان، کوتاهی
ساز بادی، از جنس چوب یا فلز، به شکل لوله، دارای سوراخ هایی متوالی که با کلید یا انگشتان باز و بسته می شوند
فروهر، در آیین زردشتی ذره ای از ذرات نور اهورامزدا که در وجود هر کس به ودیعه نهاده شده و کار او نورافشانی و نشان دادن راه راست به روان است و پس از مردن شخص، راه بالا را می پیماید و به منبع اصلی خود می پیوندد و فقط روان است که از جهت کارهای نیک یا بد که مرتکب شده پاداش می بیند، فره وش
قسمی ماهی است. فرانسوی تازی گشته اسبله اشبله از ماهیان
سستی اکاری سبک، کندی، آرمیدن پس از جوشش، نرمی پس از سختی آرمیدن آب بعد از جوشش، آرام شدن پس از تندی نرم شدن بعد از سختی، سست شدن، سستی ضعف، کندی آرامی
بز کوهی
فخر کننده
بد کار کشود هم آوای بربت گناهورزی جهمرزی تپاهکاری بر انگیخته گردیدن برگناه، زنا کردن، رو گردانیدن از حق عدول از حق، تبهکاری فسق
فرار کننده
از ساخته های فارسی گویان اندیشه مند مینیتار بسیار اندیشه با فکر متفکر توضیح فکور از کلمات ساختگی است و در کتب لغت (عرب) به جای آن فکیر بکسر فاء و کاف مشدد و فکیر مانند صیقل را ذکر کرده اند
جمع فقر، نیازمندی ها تنگدستی ها اندوهان
گازیست زردرنگ که بوسیله مواسان و دوار به صورت مایع در آمده است و بعدا آن را در ئیدرژن مایع به صورت جامد در آورده اند وزن مخصوص آن 31، 1 و در منهای 187 درجه می جوشد و تنفس در آن خطرناک است
جمع فل، رخنه های شمشیر شکستگی های شمشیر
جمع فلق، شکاف ها ترکیدگی ها
شمشیر بران
خر نوب هندی خیار شنبر خیار چنبر از گیاهان لاتینی تازی گشته چیمکانی از گیاهان، جمع فلس، پشیز ها
جمع فلح، شکاف ها تراک ها
جمع فلج، نیمه ها نویسنده
مجموع کشتیهای جنگی یک کشور
روزه را باز کردن، افطار کردن