- فلفل
- میوه ای مخروطی شکل، سبز یا قرمز رنگ، با طعمی تند که به صورت تازه، خشک یا گرد مصرف می شود، فلفل سبز
فلفل دلمه ای: در علم زیست شناسی نوعی فلفل نسبتاً بزرگ و به رنگ قرمز، سبز و گاه زرد که برای تهیۀ دلمه استفاده می شود
فلفل سبز: میوه ای مخروطی شکل، سبز، با طعمی تند که به صورت تازه، خشک یا گرد مصرف می شود
فلفل سفید: در علم زیست شناسی دانه های درشت و رسیدۀ فلفل که آن را در آب خیس می کنند تا قشر خارجی آن جدا شود
فلفل سیاه: در علم زیست شناسی میوۀ خشک شدۀ دانه ای ریز و سیاه رنگ که ساییدۀ آن به عنوان ادویه مصرف می شود
فلفل فرنگی: فلفل قرمز، در علم زیست شناسی گیاهی یک ساله با برگ های بیضی شکل، ساقه های کوتاه و نازک و گل های سفید، میوۀ مخروطی شکل و قرمز رنگ
فلفل قرمز: در علم زیست شناسی گیاهی یک ساله با برگ های بیضی شکل، ساقه های کوتاه و نازک و گل های سفید، میوۀ مخروطی شکل و قرمز رنگ این گیاه، دارای ویتامین های c و b۱ و b۲ بوده و محرک اشتها و تسکین دهندۀ بواسیر است و ساییدۀ آن به صورت ادویه مصرف می شود، فلفل فرنگی
معنی فلفل - جستجوی لغت در جدول جو
- فلفل
- خادم زیرک، گیاهی است از راسته دو لپه ایهای بی گلبرگ که جزو تیره کبابه ها میباشد و ضمناً دانه ای است ریز و سیاه رنگ دارای طعم تند وتیز
- فلفل ((فِ لْ فِ))
- پلپل، گیاهی است بالارونده و دارای ریشه های ساقه خیز و کوتاه که میوه آن ادویه ای است با طعم تند و سوزنده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Peppery
apimentado
перченый
pfeffrig
pieprzny
перчений
picante
poivré
pepato
peperig
मिर्चदार
فلفليٌّ
매운맛이 나는
מְפוּלפָּל
コショウの効いた
biberli
wa pilipili
เผ็ดร้อน
মরিচমাখা
مرچ والا
از ریشه پارسی پلپدار تند، پلپل نگاره: جامه، زبان گز: می، مرغول: موی، پوست پیراسته
شمشیر رخنه دار شمشیر لب شکسته، موی انبوه روغن خوشبویی که از گل موتیا و چنبیلی در هند سازند: کف مطرب از چربی و نرمی چوتیل تن هندوی عود را شد فلیل
جمع فل، رخنه های شمشیر شکستگی های شمشیر
تازی گشته پوپل سپاری از گیاهان سپیاری درختی است از تیره نخل ها که در مناطق گرم آسیا (هندوستان و جزایر سند و جاوه) می روید. درختی است نسبتا بلند و برگهایش شانه یی هستند که در انتهای تنه بر افراشته این درخت مانند تاجی قرار دارند. این درخت مانند خرما دو پایه است. میوه اش شفت است که قسمت میان برش دارای الیاف سلولزی می باشد ولی هسته اش دارای پوست نازک است چوب این درخت را در نجاری های ظریف به کار می برند و از پوست آن الیاف قابل نساجی بدست می آورند و جوانه انتهایی تنه آن را به نام کلم فوفل - چون مانند پنیر نرم است - به مصرف تغذیه می رسانند پوپل کوثل تانبول تنبول تامول فوفل آغاجی کوپل فوفل سپاری اطموط اطماط نخل هندی پوگافالا اریکا. توضیح در بعضی کتب مرادفات تملول کلمه فوفل نیز ذکر شده که با این درخت نباید اشتباه شود
((فِ یا فَ))
فرهنگ فارسی معین
درختی است از تیره نخل ها که در مناطق گرم آسیا (هندوستان و جزایر سند و جاوه) می روید. درختی است نسبتاً بلند و برگ هایش شانه ای هستند که در انتهای تنه برافراشته این درخت مانند تاجی قرار دارند. چوب این درخت را در نجاری های ظریف به کار می ب
درختی از خانوادۀ نخل با چوبی سیاه رنگ که در نجاری به کار می رود
در علم زیست شناسی میوۀ خشک شدۀ دانه ای ریز و سیاه رنگ که ساییدۀ آن به عنوان ادویه مصرف می شود
میوه ای مخروطی شکل، سبز، با طعمی تند که به صورت تازه، خشک یا گرد مصرف می شود