جدول جو
جدول جو

معنی فلزی - جستجوی لغت در جدول جو

فلزی
(فِ لِزْ زی)
منسوب به فلز یا ساخته شده از فلز
لغت نامه دهخدا
فلزی
معدنيٌّ
تصویری از فلزی
تصویر فلزی
دیکشنری فارسی به عربی
فلزی
Metallic
تصویری از فلزی
تصویر فلزی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
فلزی
métallique
تصویری از فلزی
تصویر فلزی
دیکشنری فارسی به فرانسوی
فلزی
金属の
تصویری از فلزی
تصویر فلزی
دیکشنری فارسی به ژاپنی
فلزی
metallisch
تصویری از فلزی
تصویر فلزی
دیکشنری فارسی به هلندی
فلزی
металлический
تصویری از فلزی
تصویر فلزی
دیکشنری فارسی به روسی
فلزی
metallisch
تصویری از فلزی
تصویر فلزی
دیکشنری فارسی به آلمانی
فلزی
metaliczny
تصویری از فلزی
تصویر فلزی
دیکشنری فارسی به لهستانی
فلزی
металевий
تصویری از فلزی
تصویر فلزی
دیکشنری فارسی به اوکراینی
فلزی
metálico
تصویری از فلزی
تصویر فلزی
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
فلزی
metallico
تصویری از فلزی
تصویر فلزی
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
فلزی
धात्विक
تصویری از فلزی
تصویر فلزی
دیکشنری فارسی به هندی
فلزی
metalik
تصویری از فلزی
تصویر فلزی
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
فلزی
logam
تصویری از فلزی
تصویر فلزی
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
فلزی
금속의
تصویری از فلزی
تصویر فلزی
دیکشنری فارسی به کره ای
فلزی
מתכתי
تصویری از فلزی
تصویر فلزی
دیکشنری فارسی به عبری
فلزی
金属的
تصویری از فلزی
تصویر فلزی
دیکشنری فارسی به چینی
فلزی
دھاتی
تصویری از فلزی
تصویر فلزی
دیکشنری فارسی به اردو
فلزی
ধাতব
تصویری از فلزی
تصویر فلزی
دیکشنری فارسی به بنگالی
فلزی
โลหะ
تصویری از فلزی
تصویر فلزی
دیکشنری فارسی به تایلندی
فلزی
metálico
تصویری از فلزی
تصویر فلزی
دیکشنری فارسی به پرتغالی
فلزی
metali
تصویری از فلزی
تصویر فلزی
دیکشنری فارسی به سواحیلی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فلکی
تصویر فلکی
مربوط به فلک، سماوی، منجم، ستاره شناس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرزی
تصویر فرزی
چابکی، چالاکی
فرهنگ فارسی عمید
(فَ قا)
بلا و سختی. (منتهی الارب). داهیه، کار شگفت. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(فَ / فُو)
فیروزمند. (آنندراج). رجوع به فوز شود، منسوب به فوز، که گویا از قرای حمص است. (سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(فِ)
سرعت. (یادداشت به خط مؤلف) ، چابکی. چالاکی. چستی. (یادداشت به خط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
منسوب به فاز که قریۀ معروفی است در طوس، (سمعانی)، رجوع به فاز شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از فوزی
تصویر فوزی
پیروز مند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فلجی
تصویر فلجی
در تازی نیامده جولگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فلکی
تصویر فلکی
آسمانی، سماوی
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی گشته فرز فرزین مهره ای از شطرنج که به منزله وزیر است، چوبی دراز که در طویله ها نصب کنند و زین و یراق اسب را بالای آن نهند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فلکی
تصویر فلکی
((فَ لَ))
منسوب به فلک، آسمانی، عالم علم فلک، منجم، ستاره شمار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرزی
تصویر فرزی
((فَ رْ))
مهره وزیر در بازی شطرنج، فرزین
فرهنگ فارسی معین