جدول جو
جدول جو

معنی فلامک - جستجوی لغت در جدول جو

فلامک
(دخترانه)
نوعی الماس
تصویری از فلامک
تصویر فلامک
فرهنگ نامهای ایرانی
فلامک
نوعی الماس ارزان و سرخ رنگ با تراش یک سطحی
تصویری از فلامک
تصویر فلامک
فرهنگ فارسی عمید
فلامک
فلمنک: الماس فلامک
تصویری از فلامک
تصویر فلامک
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فلاسک
تصویر فلاسک
دمابان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فلاسک
تصویر فلاسک
ظرفی دوجداره برای حفظ دمای مایعات داخل آن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فلاسک
تصویر فلاسک
((فِ سْ کْ))
بطری، قمقمه، ظرفی در دار و دو جداره برای خنک نگه داشتن آب یا گرم نگه داشتن چای، دمابان (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لامک
تصویر لامک
لامه، دستمالی که روی دستار یا کلاه می بندند، لامک
فرهنگ فارسی عمید
پارچه ای چهار ذرعی (چارگزی) که بر بالای دستار بندند (بیشتر در هند) : پیچیده یکی لامک میرانه بسربر بر بسته یکی گز لک تر کانه کمر بر. (سوزنی لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لامک
تصویر لامک
((مَ))
پارچه ای که آن را روی دستار می بندند
فرهنگ فارسی معین