جدول جو
جدول جو

معنی فقیره - جستجوی لغت در جدول جو

فقیره
مؤنث واژۀ فقیر، تنگ دست، تهیدست، فاقد امکانات مثلاً شهرستان فقیر، در تصوف سالک
تصویری از فقیره
تصویر فقیره
فرهنگ فارسی عمید
فقیره
مونث فقیر بنگرید به فقیر و میوه جدا دانه
تصویری از فقیره
تصویر فقیره
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دقیره
تصویر دقیره
چمنزار
فرهنگ لغت هوشیار
پی زده، آواز گریه، آواز سرود خوان، آواز نپی خوان (قرآن خوان)، کویک سر بریده
فرهنگ لغت هوشیار
در تازی نیامده تنگدستی، بی توانی در سوفیگری تهیدستی فقر، عدم اختیار را گویند که علم و عمل از او مسلوب شده باشد
فرهنگ لغت هوشیار
یکان (واحد) فقار مهره پشت هر یک از مهره های پشت مهره پشت، جمع فقار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فطیره
تصویر فطیره
کلوچه گوشتدار گوشت پیچه یلوه شن زی از پرندگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فیقره
تصویر فیقره
((فِ رَ))
فیقرا، صبرزرد، گیاهی است تلخ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فقاره
تصویر فقاره
((فَ ر ِ))
مهره پشت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فقیه
تصویر فقیه
دین شناس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فقیر
تصویر فقیر
تهی دست، تهیدست، تنگدست
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فقیه
تصویر فقیه
عالم به احکام شرع، متخصص در علم فقه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فقیه
تصویر فقیه
دانا، دانشمند، دریابنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فقیر
تصویر فقیر
گدا، بیچاره، نادار، مسکین، بی چیز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فقره
تصویر فقره
مهره پشت را گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فقیه
تصویر فقیه
((فَ))
عالم به احکام شرع
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فقیر
تصویر فقیر
((فَ))
تهیدست، تنگدست
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فقره
تصویر فقره
((فِ قْ رَ))
مهره پشت، هر یک از مهره های ستون فقرات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فقیر
تصویر فقیر
تنگ دست، تهیدست، فاقد امکانات مثلاً شهرستان فقیر، در تصوف سالک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فقره
تصویر فقره
واحد شمارش یک عمل، رویداد، موضوع یا امثال آن، مرتبه، دفعه، بند، ماده، موضوع، در پزشکی هر یک از مهره های ستون فقرات، مهرۀ پشت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فقیه
تصویر فقیه
Jurist
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از فقیر
تصویر فقیر
Impoverished, Poor, Wretched
دیکشنری فارسی به انگلیسی
empobrecido, pobre, miserável
دیکشنری فارسی به پرتغالی
обедненный , бедный , жалкий
دیکشنری فارسی به روسی
verarmt, arm, erbärmlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
ubogi, biedny, nędzny
دیکشنری فارسی به لهستانی
бідний , жалюгідний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
empobrecido, pobre, miserable
دیکشنری فارسی به اسپانیایی