فقراء. مردم مسکین و بی چیز. (یادداشت مؤلف) : در انبارهای غله باز کردند و غلتها بریختند و بر فقرا و مساکین صرف کردند. (ترجمه تاریخ یمینی). فقرا و تنگدستان را مراعات کن. (مجالس سعدی). فقرا را به بی سروپایی معیوب گردانند. (گلستان)
فقراء. مردم مسکین و بی چیز. (یادداشت مؤلف) : در انبارهای غله باز کردند و غلتها بریختند و بر فقرا و مساکین صرف کردند. (ترجمه تاریخ یمینی). فقرا و تنگدستان را مراعات کن. (مجالس سعدی). فقرا را به بی سروپایی معیوب گردانند. (گلستان)
فقهاء. جمع واژۀ فقیه. (یادداشت مؤلف). دانشمندان علم شریعت. (غیاث اللغات) : قضاه بلخ و اشراف علما و فقها... همه آنجا حاضر بودند. (تاریخ بیهقی). بر اثر وی قضاه و فقها بیرون آمدند. (تاریخ بیهقی). این رشوت خواران فقهااند شما را ابلیس فقیه است گر اینها فقهااند. ناصرخسرو. از احداث فقهای حضرت و افراد علمای دولت به مزیت هنر و مزید خرد مستثنی است. (کلیله و دمنه). او را به حضرت سلطان فرستادند و در مجلس خاص با اعیان ائمه و قضاه و وجوه فقها و غزاهحاضر کردند. (ترجمه تاریخ یمینی)
فقهاء. جَمعِ واژۀ فقیه. (یادداشت مؤلف). دانشمندان علم شریعت. (غیاث اللغات) : قضاه بلخ و اشراف علما و فقها... همه آنجا حاضر بودند. (تاریخ بیهقی). بر اثر وی قضاه و فقها بیرون آمدند. (تاریخ بیهقی). این رشوت خواران فقهااند شما را ابلیس فقیه است گر اینها فقهااند. ناصرخسرو. از احداث فقهای حضرت و افراد علمای دولت به مزیت هنر و مزید خرد مستثنی است. (کلیله و دمنه). او را به حضرت سلطان فرستادند و در مجلس خاص با اعیان ائمه و قضاه و وجوه فقها و غزاهحاضر کردند. (ترجمه تاریخ یمینی)
کلمه یونانی است و به معنی تلخ است، و ایارۀ فیقرا را ازآن رو بدین نام خوانند که جزو عمده آن صبر است. (یادداشت مؤلف). اصل این ایارج صبر است. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). مراد از آن صبر سقوطری است. (فهرست مخزن الادویه). ایارج فیقرا مرکبی از ادویۀ مسهل و مصلح است که مزۀ تلخ دارد. (یادداشت دیگر مؤلف). رجوع به فیفرا شود
کلمه یونانی است و به معنی تلخ است، و ایارۀ فیقرا را ازآن رو بدین نام خوانند که جزو عمده آن صبر است. (یادداشت مؤلف). اصل این ایارج صبر است. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). مراد از آن صبر سقوطری است. (فهرست مخزن الادویه). ایارج فیقرا مرکبی از ادویۀ مسهل و مصلح است که مزۀ تلخ دارد. (یادداشت دیگر مؤلف). رجوع به فیفرا شود
از نثر مانند بیت شعر است، مانند عبارات: قل اءعوذ برب ّ الفلق، من شرّ ما خلق. (از اقرب الموارد) ، کلمه آخر هر سجع است که بمنزلۀ قافیه است در شعر. (یادداشت مؤلف) ، فاصله آیات قرآنی را نیز گویند. (یادداشت مؤلف)
از نثر مانند بیت شعر است، مانند عبارات: قل اءَعوذ برب ّ الفلق، من شرّ ما خلق. (از اقرب الموارد) ، کلمه آخر هر سجع است که بمنزلۀ قافیه است در شعر. (یادداشت مؤلف) ، فاصله آیات قرآنی را نیز گویند. (یادداشت مؤلف)
جمع واژۀ فقیر. (منتهی الارب) (ترجمان علامۀ جرجانی ترتیب عادل بن علی). کسانی که حرفه ای ندارند یا صاحبان حرفه که حرفۀ آنها زندگیشان را کفایت نکند. (از اقرب الموارد) : لیطلق علی الفقراء و المساکین. (تاریخ بیهقی). کهف الفقراء ملاذ الغرباء. (گلستان)
جَمعِ واژۀ فقیر. (منتهی الارب) (ترجمان علامۀ جرجانی ترتیب عادل بن علی). کسانی که حرفه ای ندارند یا صاحبان حرفه که حرفۀ آنها زندگیشان را کفایت نکند. (از اقرب الموارد) : لیطلق علی الفقراء و المساکین. (تاریخ بیهقی). کهف الفقراء ملاذ الغرباء. (گلستان)