جدول جو
جدول جو

معنی فقره

فقره((فِ قْ رَ))
مهره پشت، هر یک از مهره های ستون فقرات
تصویری از فقره
تصویر فقره
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با فقره

فقره

فقره
واحد شمارش یک عمل، رویداد، موضوع یا امثال آن، مرتبه، دفعه، بند، ماده، موضوع، در پزشکی هر یک از مهره های ستون فقرات، مهرۀ پشت
فقره
فرهنگ فارسی عمید

فقره

فقره
از نثر مانند بیت شعر است، مانند عبارات: قل اءَعوذ برب ّ الفلق، من شرّ ما خلق. (از اقرب الموارد) ، کلمه آخر هر سجع است که بمنزلۀ قافیه است در شعر. (یادداشت مؤلف) ، فاصله آیات قرآنی را نیز گویند. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

فقره

فقره
کنده و کاویده. (منتهی الارب). حفره. (اقرب الموارد) ، نزدیک. (منتهی الارب). نزدیکی. (اقرب الموارد) ، شکاف گلوی پیراهن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

فقره

فقره
استخوان پشت از مهرۀ دوش تا بن دنب. ج، فِقَر، فِقْران، فِقِران. (منتهی الارب). فقاره. (اقرب الموارد). رجوع به فقاره شود، اسم است هر زیوری را که بصورت مهره های پشت سازند. (تعریفات جرجانی) (از اقرب الموارد) ، نشان از کوه، نشان و هدف و مانند آن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، سه بیت از قصیده را گویند بشباهت با مهرۀ پشت. (منتهی الارب). بهترین بیت های قصیده. (از اقرب الموارد) ، بهترین از زمین کشت، گیاهی است. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) ، نکتۀ کلام. (اقرب الموارد). کلام نیکو. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا