عملاً. مقابل قولاً. (یادداشت مؤلف) : بر دست و زبان ایشان هرچه رفته باشد فعلاً و قولاً، هرآینه در افواه افتد. (گلستان سعدی) ، مجازاً، به معنی اکنون. فی الحال. حالا. (یادداشت مؤلف)
عملاً. مقابل قولاً. (یادداشت مؤلف) : بر دست و زبان ایشان هرچه رفته باشد فعلاً و قولاً، هرآینه در افواه افتد. (گلستان سعدی) ، مجازاً، به معنی اکنون. فی الحال. حالا. (یادداشت مؤلف)
در حال حاضر، اکنون، زمان یا لحظه ای که در آن هستیم، این زمان، این هنگام، همین دم، در این وقت، عجالتاً، فی الحال، حالیا، اینک، همیدون، ایدر، الآن، بالفعل، کنون، همینک، ایدون، الحال، ایمه، نون، حالا از طریق کار و عمل، عملاً
در حال حاضر، اَکنون، زمان یا لحظه ای که در آن هستیم، این زمان، این هنگام، همین دم، در این وقت، عِجالَتاً، فِی الحال، حالیا، اینَک، هَمیدون، ایدَر، اَلآن، بِالفِعل، کُنون، هَمینَک، ایدون، اَلحال، اِیمِه، نون، حالا از طریق کار و عمل، عملاً