جدول جو
جدول جو

معنی فعل - جستجوی لغت در جدول جو

فعل
کنش، کارواژه
تصویری از فعل
تصویر فعل
فرهنگ واژه فارسی سره
فعل
حرکت مردم، کردار، عمل
تصویری از فعل
تصویر فعل
فرهنگ لغت هوشیار
فعل
((فِ عْ))
انجام دادن، رفتار کردن، عمل، رفتار، کلمه ای که دلالت بر انجام کار یا وقوع حالتی در یکی از زمان ها می کند
تصویری از فعل
تصویر فعل
فرهنگ فارسی معین
فعل
عمل، کار، کردار، در دستور زبان علوم ادبی کلمه ای که بر وقوع امری یا کاری در زمان معین دلالت می کند، انجام دادن عملی، نیرنگ
فعل امر: در دستور زبان علوم ادبی کلمه ای که بر انجام کاری یا داشتن و پذیرفتن حالتی دلالت می کند مانند برو، بزن، ببر
تصویری از فعل
تصویر فعل
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فعلی
تصویر فعلی
کنونی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فعله
تصویر فعله
کارگر ساختمانی، عمله، مزدور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فعلی
تصویر فعلی
کنونی، در دستور زبان علوم ادبی دارای فعل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فعلا
تصویر فعلا
در حال حاضر، اکنون، زمان یا لحظه ای که در آن هستیم، این زمان، این هنگام، همین دم، در این وقت، عجالتاً، فی الحال، حالیا، اینک، همیدون، ایدر، الآن، بالفعل، کنون، همینک، ایدون، الحال، ایمه، نون، حالا
از طریق کار و عمل، عملاً
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فعلی
تصویر فعلی
پویه ای، کنونی منسوب به فعل مربوط به فعل، کنونی: کارهای فعلی
فرهنگ لغت هوشیار
کار زشت در تازی، مزدور در فارسی خوی (عادت)، جمع فاعل، پویندگان کارگران کنندگان یک دفعه فعل یک بار کردن، جمع فعلات، جمع فاعل کنندگان، کارگران عمله. توضیح مطرزی در المغرب گوید: یقال للذین یعملون فی طین او بنا او حفر الفعله و العمله، کارگر گلکار (مفرد گیرند) توضیح در تداول بسکون استعمال شود و صحیح نیست
فرهنگ لغت هوشیار
مجازاً بمعنی اکنون، فی الحال، حالا، اکنون از روی فعل فعلا، حالا اکنون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فعلی
تصویر فعلی
((فِ عْ))
منسوب به فعل، کنونی، مربوط به حال
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فعله
تصویر فعله
((فَ عَ لِ))
جمع فاعل، کارگران، عمله، در فارسی به صورت مفرد به کار می رود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تفعل
تصویر تفعل
در صرف عربی، از ابواب ثلاثی مزیدٌفیه
فرهنگ فارسی عمید
تاثیر در چیزی که قبول اثر کند چون گرم کردن و بریدن و آن مقوله ای از مقولات عشر ارسطوست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فعلاً
تصویر فعلاً
هم اینک
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فعل و انفعال
تصویر فعل و انفعال
برهم کنش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فعلگی
تصویر فعلگی
شغل و عمل فعله، کارگری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فعلیه
تصویر فعلیه
مونث فعلی پویه ای، کنونی مونث علی. یا قوه فعلیه. نیرو قوت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فعله گی
تصویر فعله گی
مزدوری، بیگاری کار بی مزد
فرهنگ لغت هوشیار
یکی از اوزان عروض است توضیح از احیف فعولن شش است: قبض قصر حذف ثلم ثرم بتر
فرهنگ لغت هوشیار
مزدوری، بیگاری کار بی مزد فعله بودن مزدوری کارگری، کارگری بدون اجرت و مزد. توضیح در تداول بسکون عین استعمال شود و آن غلط است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فعلات
تصویر فعلات
جمع فعله کارها اعمال: تا او جزای فعلات خود بدید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فعل و انفعال
تصویر فعل و انفعال
کار و کردار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فعل ناقص
تصویر فعل ناقص
پویه گنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فعل منفی
تصویر فعل منفی
پویه نایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فعل معین
تصویر فعل معین
یار پویه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فعل مضارع التزامی
تصویر فعل مضارع التزامی
پویه آینده شایدی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فعل مضارع اخباری
تصویر فعل مضارع اخباری
پویه آینده آگاهنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فعل مضارع
تصویر فعل مضارع
پویه کنونی و آینده پویه آینده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فعل مستقبل
تصویر فعل مستقبل
پویه کنونی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فعل مثبت
تصویر فعل مثبت
پویه هایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فعل متعدی
تصویر فعل متعدی
پویه چخشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فعل ماضی نقلی
تصویر فعل ماضی نقلی
پویه گذشته باز گفتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فعل ماضی مطلق
تصویر فعل ماضی مطلق
پویه گذشته همادی پویه گذشته
فرهنگ لغت هوشیار