یک گام. اسم است بر وزن فعله برای مره. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) (از اقرب الموارد). ج، خطوات، خطاء: صواب رای وی از وی بعمر نگذارد که بر بسیط زمین خطوه ای رود بخطا. سوزنی. خطوه بر خطوه زآن محیط گذشت قطره بر قطره هرچه بود نوشت. نظامی. شنیدم که پیری براه حجاز بهر خطوه کردی دو رکعت نماز. سعدی. ، میان دو گام. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) (از اقرب الموارد). ج، خطوات، خطوات، خطوات، خطی ̍
یک گام. اسم است بر وزن فعله برای مره. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) (از اقرب الموارد). ج، خطوات، خِطاء: صواب رای وی از وی بعمر نگذارد که بر بسیط زمین خطوه ای رود بخطا. سوزنی. خطوه بر خطوه زآن محیط گذشت قطره بر قطره هرچه بود نوشت. نظامی. شنیدم که پیری براه حجاز بهر خطوه کردی دو رکعت نماز. سعدی. ، میان دو گام. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) (از اقرب الموارد). ج، خُطُوات، خُطَوات، خُطْوات، خُطی ̍
فرجه میان دو چیز. (اقرب الموارد). فرجه. (بحر الجواهر) ، شکاف میان دو کوه و جز آن. (منتهی الارب). فراخی میان دو کوه. (ترجمان علامۀ جرجانی ترتیب عادل) ، زمین فراخ. (منتهی الارب). قسمتی از زمین که گشاده باشد: بینک و بین القبله فجوه. (اقرب الموارد) ، گشادگی میان سرای. (منتهی الارب). ساحت خانه. (اقرب الموارد) ، ردۀ میان بطن مقدم و مؤخر. (از بحر الجواهر). ج، فجوات، فجاء. (اقرب الموارد) (منتهی الارب)
فرجه میان دو چیز. (اقرب الموارد). فرجه. (بحر الجواهر) ، شکاف میان دو کوه و جز آن. (منتهی الارب). فراخی میان دو کوه. (ترجمان علامۀ جرجانی ترتیب عادل) ، زمین فراخ. (منتهی الارب). قسمتی از زمین که گشاده باشد: بینک و بین القبله فجوه. (اقرب الموارد) ، گشادگی میان سرای. (منتهی الارب). ساحت خانه. (اقرب الموارد) ، ردۀ میان بطن مقدم و مؤخر. (از بحر الجواهر). ج، فجوات، فِجاء. (اقرب الموارد) (منتهی الارب)
جوانی، سخا کرم بخشندگی، جوانمردی مردانگی، ایثار است یعنی غیر را برنفس خود ایثار کند و آن ایثار بجاه است و اعلی درجه آن ایثار بنفس است بدان که در امر غیر سعی کند و او را بر خود برتری دهد لغزشهای او را نادیده انگارد و با همگان بانصاف عمل کند. یا علم فتوت. موضوع آن علم فتوت نفس انسان است از آن جهت که مباشر و مرتکب اعمال نیک گردد و تارک و رادع اعمال بد و پست شود باراده و به عبارت دیگر تجلیه و تخلیه و تزکیه را شعار و دثار خود سازد تا رستگاری یابد و به نجات ابد رسد
جوانی، سخا کرم بخشندگی، جوانمردی مردانگی، ایثار است یعنی غیر را برنفس خود ایثار کند و آن ایثار بجاه است و اعلی درجه آن ایثار بنفس است بدان که در امر غیر سعی کند و او را بر خود برتری دهد لغزشهای او را نادیده انگارد و با همگان بانصاف عمل کند. یا علم فتوت. موضوع آن علم فتوت نفس انسان است از آن جهت که مباشر و مرتکب اعمال نیک گردد و تارک و رادع اعمال بد و پست شود باراده و به عبارت دیگر تجلیه و تخلیه و تزکیه را شعار و دثار خود سازد تا رستگاری یابد و به نجات ابد رسد