جدول جو
جدول جو

معنی فجوه

فجوه
(فَجْ وَ)
فرجه میان دو چیز. (اقرب الموارد). فرجه. (بحر الجواهر) ، شکاف میان دو کوه و جز آن. (منتهی الارب). فراخی میان دو کوه. (ترجمان علامۀ جرجانی ترتیب عادل) ، زمین فراخ. (منتهی الارب). قسمتی از زمین که گشاده باشد: بینک و بین القبله فجوه. (اقرب الموارد) ، گشادگی میان سرای. (منتهی الارب). ساحت خانه. (اقرب الموارد) ، ردۀ میان بطن مقدم و مؤخر. (از بحر الجواهر). ج، فجوات، فجاء. (اقرب الموارد) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا