جدول جو
جدول جو

معنی فضلا - جستجوی لغت در جدول جو

فضلا
فاضل ها، دارای برتری و فضیلت ها به ویژه در علم، افزون ها، نیکوها، پسندیده ها، برترها، جمع واژۀ فاضل
فضیل ها، اشخاص بافضل، دارای برتری و فزونی، جمع واژۀ فضیل
تصویری از فضلا
تصویر فضلا
فرهنگ فارسی عمید
فضلا
جمع فاضل، فزونی یابنده، آنکه در دانش و ادب بر دیگران فزونی یابد دانشمند دانا، هنری هنرور، جمع فضلا، زاید فزونی: آنچه فاضل و زیاد آمد با او رد گردانیدند و او را باز گشودند، نیکو پسندیده، با اهمیت ارجمند، جمع فاضل، فرجادان، با اهمیت ارجمند
فرهنگ لغت هوشیار
فضلا
((فُ ضَ))
جمع فاضل
تصویری از فضلا
تصویر فضلا
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فضلات
تصویر فضلات
فضله ها، سرگینهای جانوران، زیادی ها، اضافی ها، باقی مانده چیزها، بازمانده ها، جمع واژۀ فضله
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فضلای
تصویر فضلای
منسوب به فضل
فرهنگ لغت هوشیار
جمع فضله، مانده ها سرگین ها پلیدی ها یکبار فضل، باقی مانده چیزی بقیه بازمانده، جمع فضلات فضال، سرگین پلیدی غایط
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فضلات
تصویر فضلات
((فَ ضَ))
جمع فضله
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فضال
تصویر فضال
کثیرالفضل، دارای فضل بسیار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فعلا
تصویر فعلا
در حال حاضر، اکنون، زمان یا لحظه ای که در آن هستیم، این زمان، این هنگام، همین دم، در این وقت، عجالتاً، فی الحال، حالیا، اینک، همیدون، ایدر، الآن، بالفعل، کنون، همینک، ایدون، الحال، ایمه، نون، حالا
از طریق کار و عمل، عملاً
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فضله
تصویر فضله
سرگین جانوران، زیادی، اضافی، باقی مانده از هر چیز، بازمانده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فضال
تصویر فضال
باقیمانده، بقیه
فرهنگ لغت هوشیار
مجازاً بمعنی اکنون، فی الحال، حالا، اکنون از روی فعل فعلا، حالا اکنون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فضلی
تصویر فضلی
فزونی فرجادی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فضله
تصویر فضله
بقیه و زائد، مانده چیزی، بازمانده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هضلا
تصویر هضلا
دراز پستان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فضله
تصویر فضله
((فَ ضْ لِ))
باقی مانده و بقیه چیزی، در فارسی به معنی مدفوع، سرگین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فضلا پرور
تصویر فضلا پرور
آنکه فضلا را حمایت و تعهد کند فاضل پرور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فضا
تصویر فضا
اسپاش، کیهان، فراسو، فرامون
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فضا
تصویر فضا
فضا (Atmosphere) حال و هوا و حس کلی صحنه که متاثر از یک یا مجموعه ای از عوامل زیر است: صحنه آرایی، نوع لباس ها، نوع آرایش و گریم بازیگران، رنگ های به کار رفته در صحنه، سبک بازیگری، زاویه بندی و کادر بندی و نوع حرکت دوربین، نوع تدوین و صدا.در فیلم های تاریخی، فانتزی، ترسناک، علمی- تخیلی و مهیج، فضاسازی بسیار مهم است زیرا بار اصلی این فیلم ها بر دوش فضا سازی است.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از فضل
تصویر فضل
(پسرانه)
برتری دانش، اخلاق، و هنر، لطف، توجه، رحمت
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فلا
تصویر فلا
بیابان خشک کویر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فضل
تصویر فضل
برتری، رجحان، مقابل نقص، بخشش
فرهنگ لغت هوشیار
میدان و عرصه، فضا در فارسی اسپاش وای دروای، فراخنای گشاده پهن مکان وسیع زمین فراخ ساحت، مکانی که کره زمین در منظومه شمسی اشغال می کند، خوراک در هم خرواک آمیخته، فرمانروا مکان وسیع زمین فراخ ساحت، مکانی که کره زمین در منظومه شمسی اشغال می کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فضل
تصویر فضل
((فَ ضْ))
کمال، افزونی، رجحان، برتری، نیکویی، بخشش، معرفت، دانش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فضا
تصویر فضا
((فَ))
مکان فراخ، زمین وسیع، کیهان، آن سوی جوّ
فرهنگ فارسی معین
جهان سه بعدی بی کران که اجسام و رویدادها در آن هستند یا اتفاق می افتند، ناحیۀ آن سوی جو یا منظومۀ شمسی، محیط مثلاً فضای اختناق آور، ساحت مثلاً فضای منزل دم دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فضل
تصویر فضل
مقابل نقص، کمال، دانش، علم، برتری، بخشش، احسان، نیکویی، افزونی
فرهنگ فارسی عمید
пространство
دیکشنری فارسی به روسی