جدول جو
جدول جو

معنی فضحه - جستجوی لغت در جدول جو

فضحه
(فُ حَ)
سپیدی نه بغایت. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فضه
تصویر فضه
(دخترانه)
نقره سیم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فتحه
تصویر فتحه
حرکتی از حروف که هنگام تلفظ آن دهان گشوده می شود، زبر، نشانۀ این حرکت که در روی حرف گذاشته می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فضله
تصویر فضله
سرگین جانوران، زیادی، اضافی، باقی مانده از هر چیز، بازمانده
فرهنگ فارسی عمید
(فَ حَ / حِ)
علامت حرکت فتح. (اقرب الموارد). زبر، و استعمال این نزد بصریان در مبنی و معرب هر دو آمده. (غیاث). صورت آن در کتابت این است: ’’. (یادداشت بخط مؤلف) :
امروز بیامدی به صلحش
کش فتحه و ضمه برنشاندی.
سعدی.
، شکاف قلم. (یادداشت بخط مؤلف). رجوع به فتح شود
لغت نامه دهخدا
(وَ ضَ حَ)
خر ماده. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(رَ حَ)
هسته ای که از زیر سنگ بپرد. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(فَ حَ)
شکوفۀ خرما. (منتهی الارب) ، از هر گیاهی گل آن. (از اقرب الموارد.) ، حلقۀ سوراخ شرم انسان یا حلقۀ فراخ شرم. (منتهی الارب). حلقۀ نشیمن فراخ. (از اقرب الموارد) ، پنجۀ دست. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، کمربند احرام. (از منتهی الارب). مندیل احرام در حج. ج، فقاح. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(فَ رِ حَ)
مؤنث فرح. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(فُ حَ)
فراخی. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
به معنی تل مرتفع و نام یکی از مرتفعات کوه نبو است که موسی قبل از موت خود اراضی مقدسه را از بالای آن دید. (از قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا
(فِ)
دهی است از بخش مرکزی شهرستان اهواز، دارای 200 تن سکنه. آب آن از چاه و محصول عمده اش غله است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(فِ لَ)
هیئت مفضله. (منتهی الارب). هیئت بادروزه پوشی، نوع تفضل. (ناظم الاطباء). نوعی از فضل. یکبار فضل. (از اقرب الموارد) (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(دَهْ)
رسوایی. (منتهی الارب). آشکار کردن عیب کسی را. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(فَ حَ)
رسوایی. (منتهی الارب). رجوع به فضیحت شود
لغت نامه دهخدا
(فَ حَ)
رسوایی. (منتهی الارب). آشکار کردن بدیها. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(فُ حَ)
فرجه. (اقرب الموارد). شکفتگی. (منتهی الارب) ، نازش مردم به چیزی که دارد، از ملک و ادب و از علم و هنر. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(ضِ حَ)
مؤنث فاضح. رجوع به فاضح شود
لغت نامه دهخدا
(مَ ضَ حَ)
رسوایی. (آنندراج). فضیحت. رسوایی. بی آبرویی. بدنامی. ج، مفاضح. (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
مفضحه در فارسی رسوا یی بی آبرویی بد نامی فضیحت رسوایی بی آبرویی، جمع مفاضح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فضاحه
تصویر فضاحه
به رسوایی انجامیدن کار، و از حد گذشتن در رسوائی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فحه
تصویر فحه
سوزش پلپل تیزی پلپل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فاضحه
تصویر فاضحه
مونث فاضح بنگرید به فاضح مونث فاضح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فتحه
تصویر فتحه
علامت حرکت در روی حرف، در فارسی زبر گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرحه
تصویر فرحه
شادمانی فیریدگی شادمانی، مژدگانی شادان فیرنده: زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فقحه
تصویر فقحه
بنکون سوراخ کون، شکوفه، پنجه پنجه دست، کمر بند هنج (حج)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فضیحه
تصویر فضیحه
فضیحت در فارسی: رسوایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فضله
تصویر فضله
بقیه و زائد، مانده چیزی، بازمانده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فسحه
تصویر فسحه
فسحت در فارسی گشادگی دلبازی، گنجایش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فضح
تصویر فضح
رسوا کردن، دمیدن سپیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فتحه
تصویر فتحه
((فَ حِ))
علامت حرکت فتح که بالای حرف گذاشته می شود، زبر، جمع فتحات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مفضحه
تصویر مفضحه
((مَ ضَ حَ یا حِ))
فضیحت، رسوایی، بی آبرویی، جمع مفاضح
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فضله
تصویر فضله
((فَ ضْ لِ))
باقی مانده و بقیه چیزی، در فارسی به معنی مدفوع، سرگین
فرهنگ فارسی معین
جعل، سرگین، مدفوع، چرک، شوخ، بازمانده، بقیه، پس مانده
فرهنگ واژه مترادف متضاد
مشاهده فضله پرندگان و ریختن آن بر سر برای بسیاری از ما رخ داده است. اما دیدن این فضله ها و مشاهده شدن آن بر سر در خواب چه تعبیر و مفهومی دارد؟
تعبیر خواب فضله
منوچهر مطیعی تهرانی گوید:
فقط مدفوع موش و گنجشک را فضله می نامند و تعبیر این دو در خواب متفاوت است. چنان چه در خواب ببینیم سرگرم پاک کردن برنج هستیم و فضله موش در آن می بینیم خواب ما می گوید زنی به ما زیان می رساند.
تعبیر خواب فضله پرندگان بر سر
منوچهر مطیعی تهرانی گوید:
فضله گنجشک لطمه ای است که از دروغ گوئی و وراجی دیگران وارد می شود.
اگر در خواب ببینیم گنجشکی بر لباس ما فضله کرده دروغ گویی دیگران به آبروی ما لطمه می زند.
اگر فضله به کلاه باشد به شخصیت بیننده خواب آسیب وارد می آید و اگر بر میوه و غذا بود به مال و دارایی
فرهنگ جامع تعبیر خواب