جدول جو
جدول جو

معنی فتحه

فتحه((فَ حِ))
علامت حرکت فتح که بالای حرف گذاشته می شود، زبر، جمع فتحات
تصویری از فتحه
تصویر فتحه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با فتحه

فتحه

فتحه
حرکتی از حروف که هنگام تلفظ آن دهان گشوده می شود، زِبَر، نشانۀ این حرکت که در روی حرف گذاشته می شود
فتحه
فرهنگ فارسی عمید

فتحه

فتحه
فرجه. (اقرب الموارد). شکفتگی. (منتهی الارب) ، نازش مردم به چیزی که دارد، از ملک و ادب و از علم و هنر. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

فتحه

فتحه
علامت حرکت فتح. (اقرب الموارد). زبر، و استعمال این نزد بصریان در مبنی و معرب هر دو آمده. (غیاث). صورت آن در کتابت این است: ’’. (یادداشت بخط مؤلف) :
امروز بیامدی به صلحش
کش فتحه و ضمه برنشاندی.
سعدی.
، شکاف قلم. (یادداشت بخط مؤلف). رجوع به فتح شود
لغت نامه دهخدا

فاتحه

فاتحه
اولین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۷ آیه، حمد، فاتحه الکتاب، ام الکتاب، وافیه، شکر، سبع المثانی، قرائت سورۀ فاتحه برای آمرزش روح درگذشته، فاتحه خواندن، آغاز، اول
فاتحه خواندن: قرائت سورۀ فاتحه برای آمرزش روح درگذشته
فاتحه
فرهنگ فارسی عمید

فاتحه

فاتحه
اول چیزی را گویند و نام نخستین سوره از قرآن کریم می باشد
فاتحه
فرهنگ لغت هوشیار

فتوه

فتوه
جوانی، سخا کرم بخشندگی، جوانمردی مردانگی، ایثار است یعنی غیر را برنفس خود ایثار کند و آن ایثار بجاه است و اعلی درجه آن ایثار بنفس است بدان که در امر غیر سعی کند و او را بر خود برتری دهد لغزشهای او را نادیده انگارد و با همگان بانصاف عمل کند. یا علم فتوت. موضوع آن علم فتوت نفس انسان است از آن جهت که مباشر و مرتکب اعمال نیک گردد و تارک و رادع اعمال بد و پست شود باراده و به عبارت دیگر تجلیه و تخلیه و تزکیه را شعار و دثار خود سازد تا رستگاری یابد و به نجات ابد رسد
فرهنگ لغت هوشیار