دهی است از دهستان رزقچای بخش نوبران شهرستان ساوه، دارای 739 تن سکنه است. آب آن از زه آب رود خانه مزدقانچای و محصول عمده اش غله، بادام، انگور، گردو، میوه و بنشن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
دهی است از دهستان رزقچای بخش نوبران شهرستان ساوه، دارای 739 تن سکنه است. آب آن از زه آب رود خانه مزدقانچای و محصول عمده اش غله، بادام، انگور، گردو، میوه و بنشن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
پسته. (فرهنگ فارسی معین). و درختی است شبیه حبهالخضرا و معرب پستۀ فارسی است. (از اقرب الموارد) : شاه انجم از قبای فستقی همچو فستق ز استخوان آمد برون. خاقانی. که برو کتاب تا مرغت خرم یا مویز و جوز و فستق آورم. مولوی. قشر جوز و فستق و بادام هم مغز چون آکندشان شد پوست کم. مولوی
پسته. (فرهنگ فارسی معین). و درختی است شبیه حبهالخضرا و معرب پستۀ فارسی است. (از اقرب الموارد) : شاه انجم از قبای فستقی همچو فستق ز استخوان آمد برون. خاقانی. که برو کتاب تا مرغت خرم یا مویز و جوز و فستق آورم. مولوی. قشر جوز و فستق و بادام هم مغز چون آکندشان شد پوست کم. مولوی
دهی است از دهستان کربال بخش زرقان شهرستان شیراز. واقع در 69هزارگزی جنوب خاور زرقان و سه هزارگزی راه فرعی بندامیر به سلطان آباد. ناحیه ای است واقع در جلگه، معتدل مالاریایی. دارای 147 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از رود خانه کر مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، برنج، چغندر. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. راه مالرو میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
دهی است از دهستان کربال بخش زرقان شهرستان شیراز. واقع در 69هزارگزی جنوب خاور زرقان و سه هزارگزی راه فرعی بندامیر به سلطان آباد. ناحیه ای است واقع در جلگه، معتدل مالاریایی. دارای 147 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از رود خانه کُر مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، برنج، چغندر. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. راه مالرو میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
عبارت از آهنی است مانند ذراع که بر آن علامات و نشانهایند که بدان آب قسمت می کنند. هر علامتی دلیل است بر مقدار مستقه، بعضی دیگر گویند که مراد از مستقه جزوی است از اجزای این آب. ج، مساتق و مساتیق. (از تاریخ قم ص 43)
عبارت از آهنی است مانند ذراع که بر آن علامات و نشانهایند که بدان آب قسمت می کنند. هر علامتی دلیل است بر مقدار مستقه، بعضی دیگر گویند که مراد از مستقه جزوی است از اجزای این آب. ج، مساتق و مساتیق. (از تاریخ قم ص 43)
رنگی است سبز به زردی مائل مشابه به رنگ مغز پسته و این معرب پسته ای است. (غیاث). به رنگ پسته. سبز روشن. (یادداشت بخط مؤلف). آنچه به رنگ فستق باشد و به سبزی زند، گویند: جبه فستقیه. (از اقرب الموارد) : ماه فروردین حریر فستقی بخشیده بود مر درخت باغ رازو باغ شد زینت پذیر. سوزنی. کرتۀ فستقی بدرد چرخ تا بمرغ نواگر اندازد. خاقانی. کله کج کرده می آیی قبای فستقی در بر کمانکش چشم بادامت چو ترکی کز کمین خیزد. خاقانی. این فندق شکل فستقی رنگ بر فندقی سرم زند سنگ. نظامی. رجوع به فستق شود
رنگی است سبز به زردی مائل مشابه به رنگ مغز پسته و این معرب پسته ای است. (غیاث). به رنگ پسته. سبز روشن. (یادداشت بخط مؤلف). آنچه به رنگ فستق باشد و به سبزی زند، گویند: جبه فستقیه. (از اقرب الموارد) : ماه فروردین حریر فستقی بخشیده بود مر درخت باغ رازو باغ شد زینت پذیر. سوزنی. کرتۀ فستقی بدرد چرخ تا بمرغ نواگر اندازد. خاقانی. کله کج کرده می آیی قبای فستقی در بر کمانکش چشم بادامت چو ترکی کز کمین خیزد. خاقانی. این فندق شکل فستقی رنگ بر فندقی سرم زند سنگ. نظامی. رجوع به فستق شود
از ریشه پارسی پسته ای، رنگ مغز پسته ای منسوب به فستق پسته یی، رنگی است سبز بزردی مایل شبیه برنگ مغز پسته: ماه تمام بر فلک سبز پوش نیست چون عارض تو پیش خط سبز فستقی
از ریشه پارسی پسته ای، رنگ مغز پسته ای منسوب به فستق پسته یی، رنگی است سبز بزردی مایل شبیه برنگ مغز پسته: ماه تمام بر فلک سبز پوش نیست چون عارض تو پیش خط سبز فستقی