جدول جو
جدول جو

معنی مستقه

مستقه((مُ تَ قَ))
پوستین آستین دراز، آلتی که بدان چنگ و مانند آن نوازند
تصویری از مستقه
تصویر مستقه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با مستقه

مستقه

مستقه
پارسی تازی گشته مستک مستک: ابزاری در خنیا، پوستین دراز آستین پوستین آستی دراز، آلتی که بدان چنگ و مانند آن نوازند، جمع مساتق، مقیاس آب
فرهنگ لغت هوشیار

مستقه

مستقه
عبارت از آهنی است مانند ذراع که بر آن علامات و نشانهایند که بدان آب قسمت می کنند. هر علامتی دلیل است بر مقدار مستقه، بعضی دیگر گویند که مراد از مستقه جزوی است از اجزای این آب. ج، مساتق و مساتیق. (از تاریخ قم ص 43)
لغت نامه دهخدا

مشتقه

مشتقه
مشتقه در فارسی مونث مشتق بنگرید به مشتق مونث مشتق. یا اسما مشتقه اسمهایی که از منشایی گرفته شده باشند: و اول را اسما مشتقه خوانند مانند: ناصر ونصیرو منصور
فرهنگ لغت هوشیار