- فساینده
- رام کننده، افسونگر،
برای مثال به چاره گری زیرک و هوشمند / فسون فساینده را کرد بند (نظامی۵ - ۸۵۹)
معنی فساینده - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
رام کننده، افسونگر جادوگر
رام کننده، افسونگر
امکانات
صعودی
آنکه آسودگی گرفته آنکه باسایش مشغول است
فرسوده کننده، نابود کننده
استراحت کننده، آنکه در آسایش به سر می برد
آنکه یا آنچه فرسوده کند
افزاینده
Wearingly
exaustivamente
изнурительно
anstrengend
męcząco
виснажливо
agotadoramente
épuisamment
logorando
slopend
थकाऊ ढंग से
dengan melelahkan
بطريقةٍ مرهقةٍ
지치게 하여
בצורה מתישה
疲れさせるように
yıpratıcı bir şekilde
kwa uchovu mwingi
อย่างเหน็ดเหนื่อย
অবসাদজনকভাবে
فرسایشی طور پر