فساینده رام کننده، افسونگر، برای مثال به چاره گری زیرک و هوشمند / فسون فساینده را کرد بند (نظامی۵ - ۸۵۹) ادامه... رام کننده، افسونگر، برای مِثال به چاره گری زیرک و هوشمند / فسون فساینده را کرد بند (نظامی۵ - ۸۵۹) تصویر فساینده فرهنگ فارسی عمید
فساینده(فَ یَ دَ / دِ) فسای. افسون گر و رام کننده. (برهان) : به چاره گری زیرک هوشمند فسون فساینده را کرد بند. نظامی ادامه... فسای. افسون گر و رام کننده. (برهان) : به چاره گری زیرک هوشمند فسون فساینده را کرد بند. نظامی لغت نامه دهخدا