جدول جو
جدول جو

معنی فرینو - جستجوی لغت در جدول جو

فرینو
مزرعه ای است از بخش بیارجمند شهرستان شاهرود که 42 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فرینوش
تصویر فرینوش
(پسرانه)
شکوه شیرین، فری (شکوهمند) + نوش (عسل) یا نوش از مصدر نوشیدن (نوشیدن)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فرینا
تصویر فرینا
(دخترانه)
با شکوه، شکوهمند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فریرو
تصویر فریرو
(دخترانه)
دارای چهره زیبا و با شکوه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فرین
تصویر فرین
(دخترانه)
ستوده، یگانه، شکوه دین، با شکوه، شکوهمند، مخفف فروردین ماه اول بهار
فرهنگ نامهای ایرانی
(فَ)
تابۀ سفالین که در وی نان پزند. (منتهی الارب). رجوع به فرن شود
لغت نامه دهخدا
(نُ)
خاورشناس نامی فرانسه که درباره زبان و ادبیات شرق به ویژه عربی استاد و متصدی کتب خطی عربی کتاب خانه ملی پاریس بود. وی عهده دار تدریس زبان عربی در مدرسه زبانهای شرقی بود و بعد به ریاست آنجا رسید. رینو کتابهای چندی رااز تازی به فرانسه برگردانید. از آن جمله است: مقامات حریری، تقویم البلدان، سلسلهالتواریخ، و بخشی از جنگهای صلیبی که از کامل ابن اثیر استخراج و ترجمه کرد. مرگ وی بسال 1867 میلادی بود. (از معجم المطبوعات مصر). رجوع به تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی ص 112 و ایران در زمان ساسانیان ص 79 و قاموس الاعلام ترکی ج 3 شود
لغت نامه دهخدا
ورق البلوط. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سفرینوس
تصویر سفرینوس
یونانی تازی گشته کژدم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرینه
تصویر فرینه
حد اعلی، ممتاز
فرهنگ واژه فارسی سره