دهی است از دهستان خرق بخش حومه شهرستان قوچان، واقع در 31هزارگزی جنوب باختری قوچان. ناحیه ای است کوهستانی، سردسیر و دارای 121 تن سکنه. از چشمه مشروب می شود. محصولاتش غلات، بنشن و انگور است. اهالی به کشاورزی و مالداری و قالیچه بافی گذران میکنند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان خرق بخش حومه شهرستان قوچان، واقع در 31هزارگزی جنوب باختری قوچان. ناحیه ای است کوهستانی، سردسیر و دارای 121 تن سکنه. از چشمه مشروب می شود. محصولاتش غلات، بنشن و انگور است. اهالی به کشاورزی و مالداری و قالیچه بافی گذران میکنند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
آریارات. ازپادشاهان کاپادوکیه (آسیای صغیر) ملقب به فیلوپاتر. وی چون بر تخت اجداد خویش نشست برای پدر مراسم دفن باشکوهی ترتیب کرد و بدوستان و بسران سپاه و همه تبعۀ خود عطوفت بسیار کرد و مورد محبت گروهی گردید و میتروبازان را بر تخت اجدادی نشانید. آرتاکسیاس پادشاه ارمنستان، بی آنکه خست و حرص خود را پنهان دارد، رسولانی نزد اریارات فرستادو خواهش کرد که با او همداستان شده یکی از دو جوانی را، که در اختیارش بودند، بکشد و سوفن را تصرف کند، ولی اریارات از این پیشنهاد، که دلالت بر بی حمیتی میکرد، تنفر بسیار اظهار و رسولان را توبیخ و ملامت کرد و نامه ای به آرتاکسیاس نوشت و به او توصیه کرد ازین سؤقصد بپرهیزد. این اقدام اریارات موجب ستایش بزرگی برای او شد و میتروبازان بواسطۀ درستی و تقوای اریارات بر تخت اجداد خویش نشست. (دیودور کتاب 31). از فحوای کلام دیودور معلوم است که میتروبازان پادشاه سوفن بوده و به حمایت اریارات بتخت موروثی رسیده. (سوفن نام ارمنستان کوچک بود) دیودور، سپس در قطعه ای از کتاب سی و یکم خود راجع به این پادشاه کاپادوکیه چنین نوشته: در المپیاد یکصد و پنجاه و پنجم، اریارات تاجی از ده هزار سکۀ طلا بوسیلۀ سفرائی بروم فرستاد، تا محبت خود را برومیان بنماید و اظهار بدارد، که از جهت دوستی با رومیان از وصلتی با خانوادۀ دمتریوس (پادشاه مقدونی) امتناع ورزیده است. چون فرستادۀ روم گراک خوس اظهارات سفراء را تصدیق کرد، سنای روم اریارات را بسیار ستود و تاج را پذیرفته هدایائی گرانبهاتر برای اریارات فرستاد. در همین وقت سفرای دمتریوس را بسنا وارد کردند، آنان نیز تاجی از ده هزار سکۀ طلا با قاتلین اکتاو در زنجیر آورده بودند. سنا مدتی شور کرد که چه کند، بالاخره تاج را پذیرفت، ولی قاتلین را، که ایزوکرات و لپ تین نام داشتند، رد کرد. از مندرجات کتاب 31 دیودور برمی آید که سپس هولوفرن برادر اریارات، وی را از کاپادوکیه براند ولی خود نتوانست مملکت را اداره و محبت مردم را جلب کند. (ایران باستان صص 2126- 2128) ، اریباسیوس دیگر معروف به قوابلی، و از آنرو بدین نام خوانده شده که بیماریهای زنان به او رجوع میشد. ونام او را ابن بختیشوع یاد کرده است. (تاریخ الحکماء قفطی ص 56). و رجوع بعیون الانباء ج 1 ص 103 شود
آریارات. ازپادشاهان کاپادوکیه (آسیای صغیر) ملقب به فیلوپاتر. وی چون بر تخت اجداد خویش نشست برای پدر مراسم دفن باشکوهی ترتیب کرد و بدوستان و بسران سپاه و همه تبعۀ خود عطوفت بسیار کرد و مورد محبت گروهی گردید و میتروبازان را بر تخت اجدادی نشانید. آرتاکسیاس پادشاه ارمنستان، بی آنکه خست و حرص خود را پنهان دارد، رسولانی نزد اریارات فرستادو خواهش کرد که با او همداستان شده یکی از دو جوانی را، که در اختیارش بودند، بکشد و سوفن را تصرف کند، ولی اریارات از این پیشنهاد، که دلالت بر بی حمیتی میکرد، تنفر بسیار اظهار و رسولان را توبیخ و ملامت کرد و نامه ای به آرتاکسیاس نوشت و به او توصیه کرد ازین سؤقصد بپرهیزد. این اقدام اریارات موجب ستایش بزرگی برای او شد و میتروبازان بواسطۀ درستی و تقوای اریارات بر تخت اجداد خویش نشست. (دیودور کتاب 31). از فحوای کلام دیودور معلوم است که میتروبازان پادشاه سوفن بوده و به حمایت اریارات بتخت موروثی رسیده. (سوفن نام ارمنستان کوچک بود) دیودور، سپس در قطعه ای از کتاب سی و یکم خود راجع به این پادشاه کاپادوکیه چنین نوشته: در المپیاد یکصد و پنجاه و پنجم، اریارات تاجی از ده هزار سکۀ طلا بوسیلۀ سفرائی بروم فرستاد، تا محبت خود را برومیان بنماید و اظهار بدارد، که از جهت دوستی با رومیان از وصلتی با خانوادۀ دِمتریوس (پادشاه مقدونی) امتناع ورزیده است. چون فرستادۀ روم گراک خوس اظهارات سفراء را تصدیق کرد، سنای روم اریارات را بسیار ستود و تاج را پذیرفته هدایائی گرانبهاتر برای اریارات فرستاد. در همین وقت سفرای دِمتریوس را بسنا وارد کردند، آنان نیز تاجی از ده هزار سکۀ طلا با قاتلین اکتاو در زنجیر آورده بودند. سنا مدتی شور کرد که چه کند، بالاخره تاج را پذیرفت، ولی قاتلین را، که ایزوکرات و لپ تین نام داشتند، رد کرد. از مندرجات کتاب 31 دیودور برمی آید که سپس هولوفرن برادر اریارات، وی را از کاپادوکیه براند ولی خود نتوانست مملکت را اداره و محبت مردم را جلب کند. (ایران باستان صص 2126- 2128) ، اریباسیوس دیگر معروف به قوابلی، و از آنرو بدین نام خوانده شده که بیماریهای زنان به او رجوع میشد. ونام او را ابن بختیشوع یاد کرده است. (تاریخ الحکماء قفطی ص 56). و رجوع بعیون الانباء ج 1 ص 103 شود
نوعی گوارش است: نافع است کبد و معده راو زرداب و مرهالسوداء را سود دارد و شکم براند... شیطرج هندی، زنجبیل... از هر یکی شش درهم و... از هر یک دوازده درهم... همه را بکوبند و ببیزند و بعسل مصفی بسرشند. (یادداشت مؤلف). رجوع به شهریاری شود
نوعی گوارش است: نافع است کبد و معده راو زرداب و مرهالسوداء را سود دارد و شکم براند... شیطرج هندی، زنجبیل... از هر یکی شش درهم و... از هر یک دوازده درهم... همه را بکوبند و ببیزند و بعسل مصفی بسرشند. (یادداشت مؤلف). رجوع به شهریاری شود
مرکّب از: دریا + بان، پسوند محافظت، حافظ دریا. نگاهبان دریا، در اصطلاح امروزین نیروی دریایی، درجه ای از درجات نظامی بحری. صاحب منصبی در نیرویی دریایی. امیرالبحر دوم. (از لغات فرهنگستان)
مُرَکَّب اَز: دریا + بان، پسوند محافظت، حافظ دریا. نگاهبان دریا، در اصطلاح امروزین نیروی دریایی، درجه ای از درجات نظامی بحری. صاحب منصبی در نیرویی دریایی. امیرالبحر دوم. (از لغات فرهنگستان)
دهی از دهستان اجارود بخش گرمی شهرستان اردبیل واقع در 3هزارگزی شمال گرمی و 3هزارگزی به شوسه گرمی با 128 تن سکنه آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی از دهستان اجارود بخش گرمی شهرستان اردبیل واقع در 3هزارگزی شمال گرمی و 3هزارگزی به شوسه گرمی با 128 تن سکنه آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان مرکزی بخش مریوان شهرستان سنندج واقع در 24 هزارگزی شمال دژ شاهپور و 6 هزارگزی مرز ایران و عراق، با 180 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان مرکزی بخش مریوان شهرستان سنندج واقع در 24 هزارگزی شمال دژ شاهپور و 6 هزارگزی مرز ایران و عراق، با 180 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی از دهستان پائین شهر بخش میناب شهرستان بندرعباس و دارای 750 تن سکنه است. آب آن از رودخانه تأمین می شود. محصول آن خرما است. مزارع جلال آباد، محمدشاهی و دلالان جزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
دهی از دهستان پائین شهر بخش میناب شهرستان بندرعباس و دارای 750 تن سکنه است. آب آن از رودخانه تأمین می شود. محصول آن خرما است. مزارع جلال آباد، محمدشاهی و دلالان جزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
جماعت. مردم. (آنندراج). جماعت مردمان و مردمان انبوه. (ناظم الاطباء). کسان بسیار: دارم آن سر که سری در قدمت اندازم وین خیالیست که اندر سر بسیاران است. سلمان (از آنندراج). بهر آنکه بسیاران خواسته اند که بنویسند داستانها که بدان خبیر بودیم. (دیاتسارون ص 6). و بسیاران در زایدن شادناک شوند. (ایضاً ص 8). و بسیاران از بنی اسرائیل پیش خدای خود بازگرداند. (ایضاً ص 8)
جماعت. مردم. (آنندراج). جماعت مردمان و مردمان انبوه. (ناظم الاطباء). کسان بسیار: دارم آن سر که سری در قدمت اندازم وین خیالیست که اندر سر بسیاران است. سلمان (از آنندراج). بهر آنکه بسیاران خواسته اند که بنویسند داستانها که بدان خبیر بودیم. (دیاتسارون ص 6). و بسیاران در زایدن شادناک شوند. (ایضاً ص 8). و بسیاران از بنی اسرائیل پیش خدای خود بازگرداند. (ایضاً ص 8)
دهی از دهستان کرزان رود شهرستان تویسرکان، واقع در یازده هزارگزی باختر شهر تویسرکان و یک هزارگزی جنوب راه شوسۀ تویسرکان به کرمانشاه. ناحیه ای است واقع در جلگه، سردسیر و دارای 1081 تن سکنه. از کرزان رود مشروب میشود. محصولاتش غلات، حبوبات، قلمستان زیاد، لبنیات، انگور و صیفی است. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. دبستان و هشت باب دکان و مسجد دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی از دهستان کرزان رود شهرستان تویسرکان، واقع در یازده هزارگزی باختر شهر تویسرکان و یک هزارگزی جنوب راه شوسۀ تویسرکان به کرمانشاه. ناحیه ای است واقع در جلگه، سردسیر و دارای 1081 تن سکنه. از کرزان رود مشروب میشود. محصولاتش غلات، حبوبات، قلمستان زیاد، لبنیات، انگور و صیفی است. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. دبستان و هشت باب دکان و مسجد دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان کنگاور بخش کنگاور شهرستان کرمانشاهان که در 11000گزی شمال خاوری کنگاور و 2000گزی خاور راه شوسۀ کرمانشاه به همدان واقع شده است. هوای آن معتدل و سکنه اش 130 تن است. آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات دیمی و آبی و صیفی و مختصر انگور و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان کنگاور بخش کنگاور شهرستان کرمانشاهان که در 11000گزی شمال خاوری کنگاور و 2000گزی خاور راه شوسۀ کرمانشاه به همدان واقع شده است. هوای آن معتدل و سکنه اش 130 تن است. آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات دیمی و آبی و صیفی و مختصر انگور و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)