جدول جو
جدول جو

معنی آریارمن

آریارمن(پسرانه)
رامشگر آریایی، شادی آور از نژاد آریایی
تصویری از آریارمن
تصویر آریارمن
فرهنگ نامهای ایرانی

واژه‌های مرتبط با آریارمن

اریارمن

اریارمن
اَریارَمْنا. پسر چیش پیش پسر هخامنش، جدّ داریوش بزرگ. (ایران باستان ص 230).
لغت نامه دهخدا

آریارامنه

آریارامنه
آرام کننده آریائیان، نام پدر آرشام، جد داریوش پادشاه هخامنشی
آریارامنه
فرهنگ نامهای ایرانی

آریاراد

آریاراد
آریایی جوانمرد، آریایی شجاع، آریایی دانا، آریا + راد (جوانمرد بخشنده دانا شجاع) نام پسر اردشیر دوم پادشاه هخامنشی
آریاراد
فرهنگ نامهای ایرانی

آلیاران

آلیاران
نام محلی کنار راه اصفهان به نجف آباد، میان تیرانچه و کرسنگ در 14300گزی اصفهان
لغت نامه دهخدا

فریاران

فریاران
نام محلی در کنار راه کنگاور و جوکار میان کریم آباد و قلعۀ شیخ در سی هزارگزی کنگاور. (یادداشت بخط مؤلف). رجوع به فریازان شود
لغت نامه دهخدا

اریامن

اریامن
آریامن. امیرالبحر خشیارشا، و او سرداری رشید و شجاع و عادل بود. در جدال سالامین، تمیستوکل با او مصاف داد. امیرالبحر مزبور بر یک کشتی بزرگ سوار بود و از آنجا تگ مترجر تیر و زوبین بر یونانیان میبارید، چنانکه از بالای دیواری ببارند. در این احوال آمیناس از اهل دِسِل و سوسیکلس از اهل پِدیه، چنان با حرارت به او حمله کردند که دو کشتی بیکدیگر چسبیدند. اریامن بکشتی دشمن جست و پس از جدال ممتدی دو تن آتنی مزبور با ضربت های زوبین آنقدر فشار به او دادند، تا بالاخره او را بدریا افکندند. آرت میز، چون نعش او را در میان دیگر نعشها در دریا دید، آنرا بلند کرده بخشیارشا رسانید. (ایران باستان ص 826) ، داروی خوشبوی که درطعام کنند. (آنندراج) ، هر چیز بویا
لغت نامه دهخدا