- فروگرفتن ((~. گِ تَ))
- تسخیر کردن، تصرف کردن، گرفتن، بازداشت کردن
معنی فروگرفتن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
احاطه
فروشدن، پایین رفتن، درون چیزی رفتن
احاطه کردن، محاصره کردن، گرداگرد کسی یا چیزی را گرفتن، در میان گرفتن، اشغال کردن، تصرف کردن
در دست گرفتن بدست گرفتن، تصرف کردن، پایین آوردن، توقیف کردن بازداشتن
بزیر رفتن پایین رفتن، غوطه ور شدن، نفوذ کردن داخل شدن
((~. گِ رِ تَ))
فرهنگ فارسی معین
گرفتن، بازگرفتن، تصرف کردن، محاصره کردن، در برگرفتن، شامل شدن، آموختن، یاد گرفتن 6- معلوم کردن، گسترش یافتن، پر کردن، عادت کردن
Indulge
se entregar, amolgar
потворствовать , вмятина
sich hingeben, eindrücken
oddać się, wgniecenie
впадати в розкіш , вмятина
consentir, abollar
se livrer, enfoncer
indulgere, ammaccare
zich overgeven, deuken
लिप्त होना , धक्के से नुकसान पहुँचाना
memanjakan, penyok
افار , دفع
빠지다 , 움푹 들어가다
לפנק , שקע
沉溺 , 凹陷
甘やかす , へこませる
şımartmak, çökertmek
kujitosa, kupinda
หลงระเริง , บุ๋ม
বিলাসিতা করা , গর্ত করা
عیش کرنا , گڈمڈ ہونا
پائین رفتن، بزیر رفتن پائین رفتن
اتخاذ
اتخاذ کردن اخذ کردن، آتش گرفتن مشتعل شدن، یا آتش در گرفتن آتش افتادن شعله ور شدن، اثر کردن تاثیر کردن، پرداختن مشغول شدن، آغاز کردن
جر گرفتن کسیرا اوقاتوی تلخ شدن بغضب آمدن لج گرفتن: (فلانی از بس بیهوده اصرار کرد جرم گرفت) (یکی بود یکی نبود)