جدول جو
جدول جو

معنی فرنگیس - جستجوی لغت در جدول جو

فرنگیس
(دخترانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام دختر افراسیاب تورانی و همسر سیاوش و مادر کیخسرو پادشاه کیانی
تصویری از فرنگیس
تصویر فرنگیس
فرهنگ نامهای ایرانی
فرنگیس
(فَ رَ)
نام دختر افراسیاب که در عقد نکاح سیاوش بود. (برهان). دختر افراسیاب و زن سیاوش. (ولف) :
فرنگیس بهتر ز خوبان اوی
نبینی به گیتی چنان روی و موی.
فردوسی.
از فرنگیس و کتایون و همای
باستان رانام و آوا دیده ام.
خاقانی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پرندیس
تصویر پرندیس
(دخترانه)
نرم و لطیف چون پرند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از زرنگیس
تصویر زرنگیس
(دخترانه)
زرین گیس زرین گیس
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فرنگیز
تصویر فرنگیز
(دخترانه)
فرنگیس
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فرنگار
تصویر فرنگار
(دخترانه)
دارای نقش ونگار با شکوه و زیبا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فرهنگی
تصویر فرهنگی
مربوط به فرهنگ، کسی که در آموزش وپرورش کار می کند، معلم، مربی، شخص بافرهنگ و باادب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از افرنگی
تصویر افرنگی
فرنگی، از مردم فرنگ، اروپایی، تهیه شده یا نشئت گرفته از اروپا مثلاً نخودفرنگی، گوجه فرنگی، رایج در اروپا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرادیس
تصویر فرادیس
فردوس ها، باغ ها، بستان ها، بهشت ها، جمع واژۀ فردوس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرنگی
تصویر فرنگی
از مردم فرنگ، اروپایی، تهیه شده یا نشئت گرفته از اروپا مثلاً نخودفرنگی، گوجه فرنگی، رایج در اروپا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرمگین
تصویر فرمگین
اندوهناک غمگین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فریدیس
تصویر فریدیس
مسری ملخ آبی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فروگیر
تصویر فروگیر
احاطه کننده، محاصره کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرهنگی
تصویر فرهنگی
آنکه در پی دانش و دانش آموزی بود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افرنگی
تصویر افرنگی
منسوب به افرنگ اروپایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرنگی
تصویر فرنگی
اروپایی
فرهنگ لغت هوشیار
جمع فردوس، از رشته اوستایی پردیسگان بهشت ها باغ های بهشتی باغ بوستان، جمع فرادیس، بهشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرنسیه
تصویر فرنسیه
زبان فرانسوی، زن فرانسوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرنگی
تصویر فرنگی
منسوب به فرنگ، اروپایی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرهنگی
تصویر فرهنگی
((فَ هَ))
با فرهنگ، اهل علم، معلم، کسی که با علم و فرهنگ سر و کار دارد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرمگین
تصویر فرمگین
((فَ رَ))
فرمگن، اندوهگین، دلتنگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از برنویس
تصویر برنویس
مصنف
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فرنایش
تصویر فرنایش
استدلال
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فرنشین
تصویر فرنشین
رئیس، رییس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فراگیر
تصویر فراگیر
متداول، جامع
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سرنویس
تصویر سرنویس
عنوان، عنوان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فرهنگی
تصویر فرهنگی
ادبی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فرهنگی
تصویر فرهنگی
Cultural, Culturally
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از فراگیر
تصویر فراگیر
Pervasive
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از فرهنگی
تصویر فرهنگی
cultural, culturalmente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از فراگیر
تصویر فراگیر
onipresente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از فراگیر
تصویر فراگیر
повсеместный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از فرهنگی
تصویر فرهنگی
культурный , культурно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از فراگیر
تصویر فراگیر
allgegenwärtig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از فرهنگی
تصویر فرهنگی
kulturell
دیکشنری فارسی به آلمانی