جدول جو
جدول جو

معنی فرناد - جستجوی لغت در جدول جو

فرناد
(پسرانه)
پایان و پایاب
تصویری از فرناد
تصویر فرناد
فرهنگ نامهای ایرانی
فرناد
محل کم عمق کنار دریا
تصویری از فرناد
تصویر فرناد
فرهنگ لغت هوشیار
فرناد
((فَ))
پایاب
تصویری از فرناد
تصویر فرناد
فرهنگ فارسی معین
فرناد
پایاب، برای مثال گذار کرده بیابان های بی انجام / سپه گذاشته از آب های بی فرناد (فرخی - ۳۴)، پایان
تصویری از فرناد
تصویر فرناد
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فریاد
تصویر فریاد
(دخترانه و پسرانه)
یاری خواستن با صدای بلند، بانگ، رسا، آواز بلند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فرهاد
تصویر فرهاد
(پسرانه)
عاشق افسانه ای شیرین، از شخصیتهای شاهنامه و از پهلوانان ایرانی جزو سپاه کیکاووس پادشاه کیانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فرنود
تصویر فرنود
(پسرانه)
برهان، دلیل
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فرنام
تصویر فرنام
(پسرانه)
دارای نام باشکوه و زیبا، نام یکی از سرداران شاپور
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فرناک
تصویر فرناک
(پسرانه)
نام پادشاه کاپادوکیه که پس از اسکندر در آسیای صغیر حکومتی تشکیل داد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فرناس
تصویر فرناس
(پسرانه)
نیم خواب، خواب آلود، نام پسر فرناباذ یکی از درباریان اردشیر دراز دست پادشاه هخامنشی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فرناز
تصویر فرناز
(دخترانه)
عشوه گر، داری ناز فراوان، دارای ناز و غمزه زیبا و باشکوه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فرشاد
تصویر فرشاد
(پسرانه)
شا دمان، مسرور، خوشحال، روح و عقل، کره مریخ
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فرساد
تصویر فرساد
(پسرانه)
حکیم، دانشمند، دانا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فرزاد
تصویر فرزاد
(پسرانه)
تولد باشکوه، زاده شکوه و جلال
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فرداد
تصویر فرداد
(پسرانه)
داده شکوه وزیبائی، داده شکوه و جلال
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فرنود
تصویر فرنود
دلیل، برهان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فرنام
تصویر فرنام
عنوان، لقب
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فرزاد
تصویر فرزاد
مولود
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فرداد
تصویر فرداد
حکم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فرجاد
تصویر فرجاد
وجدان، فاضل
فرهنگ واژه فارسی سره
نوعی ترانه و آواز عاشقانه که هنگام شب در بیرون خانه محبوبی جهت اظهار عشق و علاقه قلبی خوانده شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فریاد
تصویر فریاد
بانگ، آواز بلند، کنایه از پناه
فریاد برآوردن: آواز بلند برآوردن، بانگ کردن، فریاد کردن
فریاد برداشتن: آواز بلند برآوردن، بانگ کردن، فریاد کردن، فریاد برآوردن
فریاد خواستن: کنایه از یاری خواستن، داد خواستن
فریاد رسیدن: کنایه از به فریاد رسیدن، به داد کسی رسیدن، مدد کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرناس
تصویر فرناس
غافل، نادان، برای مثال نامه ها پیش تو همی آید / هم ز بیداردل هم از فرناس (ناصرخسرو - ۴۳۸)، خواب آلود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرناس
تصویر فرناس
مهتر روستاییان، شیر ستبر گردن و دلیر
فرهنگ لغت هوشیار
توت تود، توت سرخ، سرخابی از رنگ ها، هسته انگور درخت توت یا توت سرخ، میوه توت، رنگی است سرخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فریاد
تصویر فریاد
آواز بلندی که در دادخواهی و استعانت برآرند
فرهنگ لغت هوشیار
((س رِ))
نوعی ترانه و آواز عاشقانه که هنگام شب در بیرون خانه محبوبی جهت اظهار عشق و علاقه قلبی خوانده شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرناس
تصویر فرناس
((فَ))
غافل، نادان، خواب آلود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرناس
تصویر فرناس
((فِ))
مهتر روستاییان، شیر ستبر گردن و دلیر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرصاد
تصویر فرصاد
((فِ))
درخت توت یا توت سرخ، میوه توت، رنگی است سرخ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فریاد
تصویر فریاد
((فَ))
بانگ، آواز بلند
فرهنگ فارسی معین
هر یک از آهنگ ها و آوازهای عاشقانه قدیم اروپایی که معمولاً در آثار آهنگساز آن بزرگ به عنوان یکی از عناصر به کار گرفته شده است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فریاد
تصویر فریاد
Exclamation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
восклицание
دیکشنری فارسی به روسی