- فرناد (پسرانه)
- پایان و پایاب
معنی فرناد - جستجوی لغت در جدول جو
- فرناد
- محل کم عمق کنار دریا
- فرناد ((فَ))
- پایاب
- فرناد
- پایاب،
برای مثال گذار کرده بیابان های بی انجام / سپه گذاشته از آب های بی فرناد ، پایان(فرخی - ۳۴)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
عاشق افسانه ای شیرین، از شخصیتهای شاهنامه و از پهلوانان ایرانی جزو سپاه کیکاووس پادشاه کیانی
دلیل، برهان
عنوان، لقب
مولود
وجدان، فاضل
نوعی ترانه و آواز عاشقانه که هنگام شب در بیرون خانه محبوبی جهت اظهار عشق و علاقه قلبی خوانده شود
بانگ، آواز بلند، کنایه از پناه
فریاد برآوردن: آواز بلند برآوردن، بانگ کردن، فریاد کردن
فریاد برداشتن: آواز بلند برآوردن، بانگ کردن، فریاد کردن، فریاد برآوردن
فریاد خواستن: کنایه از یاری خواستن، داد خواستن
فریاد رسیدن: کنایه از به فریاد رسیدن، به داد کسی رسیدن، مدد کردن
فریاد برآوردن: آواز بلند برآوردن، بانگ کردن، فریاد کردن
فریاد برداشتن: آواز بلند برآوردن، بانگ کردن، فریاد کردن، فریاد برآوردن
فریاد خواستن: کنایه از یاری خواستن، داد خواستن
فریاد رسیدن: کنایه از به فریاد رسیدن، به داد کسی رسیدن، مدد کردن
غافل، نادان، برای مثال نامه ها پیش تو همی آید / هم ز بیداردل هم از فرناس (ناصرخسرو - ۴۳۸) ، خواب آلود
مهتر روستاییان، شیر ستبر گردن و دلیر
توت تود، توت سرخ، سرخابی از رنگ ها، هسته انگور درخت توت یا توت سرخ، میوه توت، رنگی است سرخ
آواز بلندی که در دادخواهی و استعانت برآرند
((س رِ))
فرهنگ فارسی معین
نوعی ترانه و آواز عاشقانه که هنگام شب در بیرون خانه محبوبی جهت اظهار عشق و علاقه قلبی خوانده شود
هر یک از آهنگ ها و آوازهای عاشقانه قدیم اروپایی که معمولاً در آثار آهنگساز آن بزرگ به عنوان یکی از عناصر به کار گرفته شده است
Exclamation
exclamação
восклицание