- فرفروک
- فرفره، نوعی اسباب بازی کاغذی سبک و پره دار که بر اثر جریان باد دور خود می چرخد، مازالاق، یرمع، پرپره، بادفره، بادفر
معنی فرفروک - جستجوی لغت در جدول جو
- فرفروک
- چرمی مدور که کودکان ریسمانی در آن گذارند و در کشاکش آورند تا از آن صدایی فرفر ظاهر شود بادفر: تو روان کرده در هوا فرفر که فلان ملحد است و آن کافر
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
هجری، در مقابل
ماورا النهر
بالا و زیر، زیر و رو
خوش ظاهر و بد باطن، آب زیر کاه
خوب، عالی، بلند، والا، راست، مستقیم، پاک دامن، پرهیزکار، نیکوکار، درست کردار، راستگو،
اوج و حضیض، فیرون، کواکب سعد و نحس،برای مثال حسودت در ید بهرام فیرون / نظر زی تو ز برجیس فرارون (دقیقی - ۱۰۴) ، ستاره شمر چون فرارون بیافت / دوید و به سوی فریدون شتافت (فردوسی - لغت نامه - فرارون)
اوج و حضیض، فیرون، کواکب سعد و نحس،
گیاهی علفی با برگ های بلند، گل های چتری و ارتفاعی در حدود یک متر که شیرابه ای سمّی دارد و در طب قدیم برای معالجۀ استسقا، قولنج و عرق النسا به کار می رفته
پیش رو، برابر، کنایه از سرشناس، معروف
فرارون، پاک دامن، پرهیزکار، نیکوکار، درست کردار، راستگو
آنکه یا آنچه پیش می رود مترقی، راست درست درستکار، خوب نیک، سعد مقابل فیرون: حسودت درید بهرام فیرون نظر زی تو ز برجیس فرارون. (دقیقی)
پرستو
پرستو
لاتینی تازی گشته شیر سگ شیر گیا گاو کشک (شبرم) لاتینی تازی گشته شیر گیا گاو کشک از گیاهان گیاهی از رده دولپه ییهای جدا گلبرگ که سر دسته تیره فرفونیان است این گیاه علفی است و در موقع شکستن از ساقه اش شیرابه سفید رنگی بیرون می آید که در برابر هوا تیره می شود تا کنون در حدود 7000 گونه از این گیاه شناخته شده است که بیشتر در نواحی معتدل می رویند و من جمله در ایران انواع آن نیز فراوانند و بیشتر به نام شیر سنگ خوانده میشود. شیرابه این گیاه سمی و قی آور است و دانه هایش دارای اثری مسهلی است مالیدن شیرابه آن بر روی پوست بدن سبب تحریک جلدی و ایجاد سوزش و خارش می شود فربیون افربیون شیر سنگ ابربیون ابرفیون افنین کمالیون حافظ اطفال تاکوت غاسول رومی لبان مغربی یتوع نبلوت لبن سودا لبن سودان عنجد لبین تیکیوت سوتلیلغراوتی شبرم سوتلکن اوتی تاناغت شیرگیا سعده فافیلون فارالیون شبرم رمده. لاتینی تازی شده شیر سگ شیر گیا از گیاهان داروی
چینی (ظروف)، ظروف چینی ژاپن (مخصوصا)
لاتینی تازی گشته شسن ارغوانی
آنکه یا آنچه پیش می رود مترقی، راست درست درستکار، خوب نیک، سعد مقابل فیرون: حسودت درید بهرام فیرون نظر زی تو ز برجیس فرارون. (دقیقی)
پرستو، پرنده ای کوچک و مهاجر با بال های دراز و نوک تیز و دم دو شاخه و پرهای سیاه که زیر سینه اش خاکستری یا حنایی رنگ است، بیشتر در سقف خانه ها لانه می گذارد و حشراتی از قبیل مگس و پشه را می خورد
بلوایه، چلچله، پرستوک، بالوایه، بلسک، خطّاف، باسیج، پرستک، فرشتو، ابابیل، پالوانه، فراستوک، فراشتوک
بلوایه، چلچله، پرستوک، بالوایه، بلسک، خطّاف، باسیج، پرستک، فرشتو، ابابیل، پالوانه، فراستوک، فراشتوک
دولابچه ای که در آن بالا و پایین رود روندک
گردنا، نوعی اسباب بازی شبیه دوک که دور خود می چرخد، گلولۀ نخ که روی دوک پیچیده شده باشد
تیهو، پرنده ای شبیه کبک اما کوچک تر از آن با گوشتی لذیذ و پرهای خاکستری مایل به زرد و خال های سیاه رنگ در زیر سینه
شوشک، شارشک، شاشنگ، شیشو، شیشیک، شاشک، طیهوج، نموسک، نموشک، سرخ بال،برای مثال من بچۀ فرفورم و او باز سپید است / با باز کجا تاب برد بچۀ فرفور (ابوشکور - شاعران بی دیوان - ۸۶)
شوشک، شارشک، شاشنگ، شیشو، شیشیک، شاشک، طیهوج، نموسک، نموشک، سرخ بال،
گروهه ریسمان ریسیده که بر دوک پیچیده باشند، چوبی بشکل مخروط که کودکان ریسمان بدان پیچند و از دست گذارند تا در روی زمین بچرخ در آید