جدول جو
جدول جو

معنی فرداینه - جستجوی لغت در جدول جو

فرداینه
فردار
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فروزینه
تصویر فروزینه
(دخترانه)
آتش زنه، چخماق
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فردخانه
تصویر فردخانه
اتاقی در خانقاه که کسی در آنجا به چله می نشیند، چله خانه، خلوت خانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گردانیه
تصویر گردانیه
گوشه ای در دستگاه نوا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرماینده
تصویر فرماینده
فرمان دهنده، امر کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرساینده
تصویر فرساینده
فرسوده کننده، نابود کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فردایین
تصویر فردایین
مقابل امروزین، مربوط به فردا، کنایه از مربوط به آینده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فروزینه
تصویر فروزینه
آتشزنه، چیزی که با آن آتش روشن کنند مانند خار و خاشاک و هیزم نازک، آتش گیره، هر چیزی که با آن آتش روشن کنند، پد، حطب، شیاع، وقود، آفروزه، پده، پوک، آتش برگ، مرخ، پرهازه، وقید، پیفه، هود، آتش افروزبرای مثال شرری را که جست ز آهن و سنگ / بی فروزینه مشکل است درنگ (جامی۱ - ۱۵۶)
فرهنگ فارسی عمید
(فَ نَ / نِ)
فردایین. فرداوم. (ناظم الاطباء). رجوع به فردایین و فرداوم شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از فروزینه
تصویر فروزینه
آنچه بدان آتش افروزند از هیزم باریک و گیاه خشک آتشگیره آتش زنه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فردایینه
تصویر فردایینه
فردا: فردایینه روز (فردا)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گردانیه
تصویر گردانیه
نوایی است از موسیقی قدیم و آن آواز دوم از شش آواز قدیم بود
فرهنگ لغت هوشیار
مربوط به فردا منسوب به فردا، بعدی آینده: عالم باقی مردم را سرای فردایین است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متداینه
تصویر متداینه
مونث متداین جمع متداینات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرساینده
تصویر فرساینده
آنکه یا آنچه فرسوده کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرماینده
تصویر فرماینده
امر کننده حکم کننده، گوینده قایل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فردخانه
تصویر فردخانه
((فَ رْ دْ. نِ))
خلوت خانه، چله خانه، اطاقی در خانقاه برای چله نشستن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فروزینه
تصویر فروزینه
((فُ نِ))
آتشگیره، چیزی که با آن آتش روشن کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرماینده
تصویر فرماینده
آمر، آمره
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فروزینه
تصویر فروزینه
شعله
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فرساینده
تصویر فرساینده
Wearingly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از فرساینده
تصویر فرساینده
épuisamment
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از فرساینده
تصویر فرساینده
изнурительно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از فرساینده
تصویر فرساینده
anstrengend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از فرساینده
تصویر فرساینده
męcząco
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از فرساینده
تصویر فرساینده
виснажливо
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از فرساینده
تصویر فرساینده
agotadoramente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از فرساینده
تصویر فرساینده
exaustivamente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از فرساینده
تصویر فرساینده
logorando
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از فرساینده
تصویر فرساینده
slopend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از فرساینده
تصویر فرساینده
थकाऊ ढंग से
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از فرساینده
تصویر فرساینده
dengan melelahkan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از فرساینده
تصویر فرساینده
지치게 하여
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از فرساینده
تصویر فرساینده
בצורה מתישה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از فرساینده
تصویر فرساینده
磨损地
دیکشنری فارسی به چینی