یکی از مناصب وابسته به سررشته داری قشون (در عهد ایلخانیان)، (فرهنگ فارسی معین) : اختاجیان و قرچیان و ایداجیان و دیگر اصناف که بر شغلی منصوب بودند، (تاریخ غازان ص 270)، ولیکن چون بهنگام نمی رسید ایداجیان قرض میکردند بمرابحۀ تمام، (تاریخ غازان ص 327)، به هروقت ایداجیان از شراب داران شراب قرض میکردند و گوسفند از قصابان، (تاریخ غازان ص 328)، پیش از این بواسطۀ شراب خریدن ایداجیان از شرابداران نرخ آن بغایت گران بودی، (تاریخ غازان ص 329)، وذم (دوال گوشۀ دلو) بستن بر دلو، (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد)
یکی از مناصب وابسته به سررشته داری قشون (در عهد ایلخانیان)، (فرهنگ فارسی معین) : اختاجیان و قرچیان و ایداجیان و دیگر اصناف که بر شغلی منصوب بودند، (تاریخ غازان ص 270)، ولیکن چون بهنگام نمی رسید ایداجیان قرض میکردند بمرابحۀ تمام، (تاریخ غازان ص 327)، به هروقت ایداجیان از شراب داران شراب قرض میکردند و گوسفند از قصابان، (تاریخ غازان ص 328)، پیش از این بواسطۀ شراب خریدن ایداجیان از شرابداران نرخ آن بغایت گران بودی، (تاریخ غازان ص 329)، وَذَم (دوال گوشۀ دلو) بستن بر دلو، (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد)
دهی از دهستان گندمان، بخش بروجن، شهرستان شهرکرد. سکنۀ آن 3626 تن. آب آن از رودخانه و قنات و چشمه و محصول آن غلات و کتیرا و لبنیات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
دهی از دهستان گندمان، بخش بروجن، شهرستان شهرکرد. سکنۀ آن 3626 تن. آب آن از رودخانه و قنات و چشمه و محصول آن غلات و کتیرا و لبنیات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
نام یکی از دهستانهای هفتگانه بخش سردشت شهرستان مهاباد است. از 39 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و قرای مهم آن عبارتند از: بیوران پائین، قلعه رشه، درمان آباد بالا، ماراغان، میر شیخ حیدر، بشاسب، دیوالان، بزیلا (مرکز دهستان). سکنۀ آن در حدود 6110 تن. آب آن از چشمه سار و آب برف و باران. محصول آن غلات، توتون، میوۀ جنگلی و لبنیات است. (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 4)
نام یکی از دهستانهای هفتگانه بخش سردشت شهرستان مهاباد است. از 39 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و قرای مهم آن عبارتند از: بیوران پائین، قلعه رشه، درمان آباد بالا، ماراغان، میر شیخ حیدر، بشاسب، دیوالان، بزیلا (مرکز دهستان). سکنۀ آن در حدود 6110 تن. آب آن از چشمه سار و آب برف و باران. محصول آن غلات، توتون، میوۀ جنگلی و لبنیات است. (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 4)
برداشتن. برداریدن. و چون به کلمات دیگر پیوندد معنی حاصل مصدری از مجموع برآید چنانکه در ترکیبات ذیل: - باربرداری. بهره برداری. پسه برداری. خاک برداری. شن برداری. عکس برداری. کلاه برداری. گودبرداری. نقشه برداری. و رجوع به هریک از این ترکیبات در جای خود شود
برداشتن. برداریدن. و چون به کلمات دیگر پیوندد معنی حاصل مصدری از مجموع برآید چنانکه در ترکیبات ذیل: - باربرداری. بهره برداری. پسه برداری. خاک برداری. شن برداری. عکس برداری. کلاه برداری. گودبرداری. نقشه برداری. و رجوع به هریک از این ترکیبات در جای خود شود
لغت عجمی است و آنرا بسریانی عبروس و بیونانی اسقوالس نامند نباتی است پرشاخ و شاخه ها مثل کمان کج و خمیده و گلش سفیدو ثمرش مثل زیتون و طعم او تند و بیخش سپیداست و پوست بیخ او با زردی. رجوع به تحفۀ حکیم مؤمن شود
لغت عجمی است و آنرا بسریانی عبروس و بیونانی اسقوالس نامند نباتی است پرشاخ و شاخه ها مثل کمان کج و خمیده و گلش سفیدو ثمرش مثل زیتون و طعم او تند و بیخش سپیداست و پوست بیخ او با زردی. رجوع به تحفۀ حکیم مؤمن شود