پلشتی. زشتی. زبونی. بدی. (برهان). پلیدی. زشتی. پلشتی. (یادداشت به خط مؤلف). از: فرخج + یاء مصدری. (حاشیۀ برهان چ معین) : نیز روا دارد از فرخجی این شعر گر به چنین شعر من ورا نستایم. سوزنی. نامم همای دولت و شهباز حضرت است نه کرکس فرخجی و نه زاغ تخجم است. خاقانی. رجوع به فرخج و فرخچ شود
پلشتی. زشتی. زبونی. بدی. (برهان). پلیدی. زشتی. پلشتی. (یادداشت به خط مؤلف). از: فرخج + یاء مصدری. (حاشیۀ برهان چ معین) : نیز روا دارد از فرخجی این شعر گر به چنین شعر من ورا نستایم. سوزنی. نامم همای دولت و شهباز حضرت است نه کرکس فرخجی و نه زاغ تخجم است. خاقانی. رجوع به فرخج و فرخچ شود
عبدالله بن ابراهیم بن علی بن محمد فقیه، مکنی به ابوبکر. ازمردم قریۀ فرج و شیخی صالح و پارسا بود. وی از ابوطالب حمزه بن حسین حدیث شنید. ابوالقاسم هبه الله بن عبدالوارث شیرازی از او روایت کند. (از انساب سمعانی)
عبدالله بن ابراهیم بن علی بن محمد فقیه، مکنی به ابوبکر. ازمردم قریۀ فرج و شیخی صالح و پارسا بود. وی از ابوطالب حمزه بن حسین حدیث شنید. ابوالقاسم هبه الله بن عبدالوارث شیرازی از او روایت کند. (از انساب سمعانی)
نوعی از قبای بی بند گشاد و در پیش آن بعضی تکمه افزایند و بیشتر بر فراز جامه پوشند. (آنندراج). بغلتاق. بغلطاق. بغطاق. (یادداشت به خط مؤلف) : هفت فرجی آوردند. (تاریخ بیهقی). صوفیی بدرید جبه در حرج پیشش آمد بعد بدریدن فرج کرد نام آن دریده فرّجی این لقب شد فاش زان مرد نجی. مولوی (مثنوی چ نیکلسون دفتر 5 بیت 354-355). ز چکمه و فرجی خرمی است قاری را خنک تنی که وی از همبران خودشادست. نظام قاری (دیوان البسه ص 40)
نوعی از قبای بی بند گشاد و در پیش آن بعضی تکمه افزایند و بیشتر بر فراز جامه پوشند. (آنندراج). بغلتاق. بغلطاق. بغطاق. (یادداشت به خط مؤلف) : هفت فرجی آوردند. (تاریخ بیهقی). صوفیی بدرید جبه در حرج پیشش آمد بعد بدریدن فرج کرد نام آن دریده فَرَّجی این لقب شد فاش زان مرد نجی. مولوی (مثنوی چ نیکلسون دفتر 5 بیت 354-355). ز چکمه و فرجی خرمی است قاری را خنک تنی که وی از همبران خودشادست. نظام قاری (دیوان البسه ص 40)
دیدن فرجی دیبا به خواب، کسی را که دیباپوش است، نیک بود و مردم پارسا را بد باشد و فرجی برد به خواب دیدن، دلیل منفعت بود و فرجی پشمین و کرباسین، دلیل بر قوت دین بود. جابرمغربی گوید: اگر بیند فرجی نو و پاکیزه پوشیده بود، دلیل است دیندار و پارسا بود. اگر بیند فرجی سرخ پوشیده بود، دلیل خیر بود اگر فرجی کبود بیند، دلیل مصیبت بود - محمد بن سیرین
دیدن فرجی دیبا به خواب، کسی را که دیباپوش است، نیک بود و مردم پارسا را بد باشد و فرجی برد به خواب دیدن، دلیل منفعت بود و فرجی پشمین و کرباسین، دلیل بر قوت دین بود. جابرمغربی گوید: اگر بیند فرجی نو و پاکیزه پوشیده بود، دلیل است دیندار و پارسا بود. اگر بیند فرجی سرخ پوشیده بود، دلیل خیر بود اگر فرجی کبود بیند، دلیل مصیبت بود - محمد بن سیرین