جدول جو
جدول جو

معنی فرحجی - جستجوی لغت در جدول جو

فرحجی
(دَ نَ)
رفتاری است و آن جهجهان رفتن باشد. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فرجی
تصویر فرجی
جامۀ ردامانندی که بر روی جامه های دیگر بر تن می کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرخجی
تصویر فرخجی
زشت، نازیبا، برای مثال نامم همای دولت و شهباز حضرت است / نه کرکس فرجحی و نه زاغ تخجم است (خاقانی - ۸۴۳)
فرهنگ فارسی عمید
(فَ رَ)
پلشتی. زشتی. زبونی. بدی. (برهان). پلیدی. زشتی. پلشتی. (یادداشت به خط مؤلف). از: فرخج + یاء مصدری. (حاشیۀ برهان چ معین) :
نیز روا دارد از فرخجی این شعر
گر به چنین شعر من ورا نستایم.
سوزنی.
نامم همای دولت و شهباز حضرت است
نه کرکس فرخجی و نه زاغ تخجم است.
خاقانی.
رجوع به فرخج و فرخچ شود
لغت نامه دهخدا
(دَ نَ)
دوری گذاشتن میان هر دو پای خود در رفتن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(فَ رَ)
منسوب به فرنجه که ولایتی است و جمعی از رومیان بدانجا منسوب اند. (سمعانی). رجوع به فرنگی شود
لغت نامه دهخدا
(فُ رَ)
منسوب به فرج که نام قریه ای است. (سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(فَ رَ)
منسوب است به فرج که نام مردی است. (سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(فَ رَ)
عبدالله بن ابراهیم بن علی بن محمد فقیه، مکنی به ابوبکر. ازمردم قریۀ فرج و شیخی صالح و پارسا بود. وی از ابوطالب حمزه بن حسین حدیث شنید. ابوالقاسم هبه الله بن عبدالوارث شیرازی از او روایت کند. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(فَ رَ)
نوعی از قبای بی بند گشاد و در پیش آن بعضی تکمه افزایند و بیشتر بر فراز جامه پوشند. (آنندراج). بغلتاق. بغلطاق. بغطاق. (یادداشت به خط مؤلف) : هفت فرجی آوردند. (تاریخ بیهقی).
صوفیی بدرید جبه در حرج
پیشش آمد بعد بدریدن فرج
کرد نام آن دریده فرّجی
این لقب شد فاش زان مرد نجی.
مولوی (مثنوی چ نیکلسون دفتر 5 بیت 354-355).
ز چکمه و فرجی خرمی است قاری را
خنک تنی که وی از همبران خودشادست.
نظام قاری (دیوان البسه ص 40)
لغت نامه دهخدا
تصویری از فرخجی
تصویر فرخجی
زشتی بدگلی، ناشایستگی عدم تناسب، پلیدی، سستی ناتوانی
فرهنگ لغت هوشیار
این واژه را شاد فراهم آورنده آنندراج از غیاث اللغات برگرفته و آن را تازی دانسته یک لا گونه ای پوشش در ویشانه است نوعی جبه صوفیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرجی
تصویر فرجی
((فَ رَ))
خرقه، نوعی لباس بلند
فرهنگ فارسی معین
دیدن فرجی دیبا به خواب، کسی را که دیباپوش است، نیک بود و مردم پارسا را بد باشد و فرجی برد به خواب دیدن، دلیل منفعت بود و فرجی پشمین و کرباسین، دلیل بر قوت دین بود. جابرمغربی گوید: اگر بیند فرجی نو و پاکیزه پوشیده بود، دلیل است دیندار و پارسا بود. اگر بیند فرجی سرخ پوشیده بود، دلیل خیر بود اگر فرجی کبود بیند، دلیل مصیبت بود - محمد بن سیرین
فرهنگ جامع تعبیر خواب