- فرحت (پسرانه)
- شادی، شادمانی
معنی فرحت - جستجوی لغت در جدول جو
- فرحت
- مسرت، شادی، شادمانی، مژدگانی
- فرحت
- شادی، مسرت
- فرحت ((فَ حَ))
- شادی، شادمانی، مژدگانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
زمان
پاره پاره گوشت
وقت مناسب برای کاری، زمان، وقت
فرصت دادن: وقت و مجال دادن به کسی برای انجام کاری
فرصت داشتن: وقت مناسب داشتن برای انجام دادن کاری
فرصت یافتن: به دست آوردن وقت مناسب برای انجام کاری
فرصت دادن: وقت و مجال دادن به کسی برای انجام کاری
فرصت داشتن: وقت مناسب داشتن برای انجام دادن کاری
فرصت یافتن: به دست آوردن وقت مناسب برای انجام کاری
فراخی، گشادگی، کنایه از بی حدونهایت بودن، بسیاری، کنایه از شادی، مسرت، گشایش خاطر، کنایه از مجال، فرصت
خوشترین آب، شیرین خوشگوار، نهر عظیمی است که با دجله پیوندد و هر دوی آنها یک نهر شوند، در عبادان و به خلیج فارس ریزند
موقع، مجال، نوبت، مهلت دادن
جدایی و مفارقت
فروش مقابل خرید: رجال لا تلهیهم تجاره مردان که مشغول نکند ایشان را بازرگانیی و نه خرید و فروختنی
شادمانی فیریدگی شادمانی، مژدگانی شادان فیرنده: زن
گشادگی فراخی مکان، گنجایش وسعت
((فُ مَ))
فرهنگ فارسی معین
تقسیم دیسک به بخش های نشان دار برای ذخیره داده ها و بازیابی اطلاعات، نحوه آرایش داده ها برای ذخیره یا نمایش
فراق، جدایی
Chance, Opportunity
oportunidade
шанс , возможность
Chance, Gelegenheit
szansa, możliwość
шанс , можливість
oportunidad
chance, opportunité
opportunità
kesempatan
فرصةٌ