فرصت فرصت وقت مناسب برای کاری، زمان، وقتفُرصَت دادن: وقت و مجال دادن به کسی برای انجام کاریفُرصَت داشتن: وقت مناسب داشتن برای انجام دادن کاریفُرصَت یافتن: به دست آوردن وقت مناسب برای انجام کاری فرهنگ فارسی عمید
فسحت فسحت فراخی، گشادگی، کنایه از بی حدونهایت بودن، بسیاری، کنایه از شادی، مسرت، گشایش خاطر، کنایه از مجال، فرصت فرهنگ فارسی عمید