- فربهی
- چاقی، اضافه وزن داشتن
معنی فربهی - جستجوی لغت در جدول جو
- فربهی
- چاقی سمن مقابل لاغری
- فربهی ((فَ بِ))
- چاقی، مقابل لاغری
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دارای فره بودن، فر و شکوه، شوکت و جلال، برای مثال به مردی و دانایی و فرّهی / بزرگی و آیین شاهنشهی (فردوسی - ۷/۲۳۵)
پر گوشت گوشتالو چاق سمین فربی مقابل لاغر، سنگین: کوه فربه، قوی نیرومند: فوج فربه، سخت شدید: زخم فربه، معور آبادان: ملک فربه گنج فربه، بسیار فراوان، گنده ستبر
چاق، سمین، پروار، پرگوشت
شوکت و شکوه و عظمت و افزونی داشتن
((فَ بِ))
فرهنگ فارسی معین
پرگوشت، چاق، عظیم، سنگین، نیرومند، سخت، شدید، آبادان، پر رونق، بسیار، فراوان، ضخیم، ستبر
پرگوشت، چاق
فربه شدن: چاق شدن
فربه کردن: چاق کردن
فربه شدن: چاق شدن
فربه کردن: چاق کردن
فربه، پرگوشت، چاق