- فرانک (دخترانه)
- پروانه، از شخصیتهای شاهنامه، نام مادر فریدون پادشاه پیشدادی و همسر آبتین
معنی فرانک - جستجوی لغت در جدول جو
- فرانک
- واحد پول کشورهای فرانسه، سویس، بلژیک و چند کشور افریقایی
- فرانک
- واحد پول فرانسه و سویس فرانسوی شهروای فرانسه بلژیک سویس
- فرانک ((فِ))
- واحد پول کشورهای فرانسه، سوئیس، بلژیک
- فرانک
- سیاه گوش، پروانه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
زمینی که بصدمه سیل کنده شده باشد و جابجا آب در آن ایستاده باشد، جوی تازه احداث شده که در آن آب روان کرده باشد، کاریز آب، چیزی که به سبب طول از هم فرو ریخته و پوسیده باشد
نان کلیچه گرد و بزرگ، جمع فرانی
پارسی تازی گشته پروانگ پروانه، سیاه گوش، راهنما سیاه گوش پروانک، پیشرو لشکر، دلیل برید
سنگینی که در خواب بر شخص افتد کابوس
((فُ نِ))
فرهنگ فارسی معین
سیاه گوش، حیوانی که همراه شیر حرکت می کند و با صدای خود جانوران را از آمدن شیر باخبر می کند، راهنما و پیش رو لشکر
((~. کَ))
فرهنگ فارسی معین
زمینی که سیل آن را کنده و گود کرده باشد، جوی آب که تازه احداث شده باشد، کاریز آب، فراکن، فرغن، فرکن
از ریشه فرانسوی در تازی تنور دار نانوا
نوعی لباس رسمی مردانه که با کمر تنگ و دامن چاک دار که در تشریفات و مهمانی های رسمی می پوشند
فرانسوی فرنگیخواه فرانسه دوست
فرانسوی پاد فرنگی پاد فرانسوی