جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با فرانج

فرانج

فرانج
به معنی کابوس است و آن سنگینیی باشد که در خواب بر مردم افتد. (برهان). بختک. (یادداشت به خط مؤلف). فدرنجک. درفنجک. برفنجک. (حاشیۀ برهان چ معین). و رجوع به کابوس و بختک شود
لغت نامه دهخدا

فرانک

فرانک
پروانه، از شخصیتهای شاهنامه، نام مادر فریدون پادشاه پیشدادی و همسر آبتین
فرانک
فرهنگ نامهای ایرانی

فرخنج

فرخنج
عیش، طرب، حظ، نصیب، بهره، برای مِثال مرا از تو فرخنج جز درد نیست / چو من در جهان سوخته مرد نیست (اسدی - لغت نامه - فرخنج)
فرخنج
فرهنگ فارسی عمید

فرهنج

فرهنج
فرهنگ، علم، دانش، ادب، معرفت، تعلیم و تربیت، آثار علمی و ادبی یک قوم یا ملت، کتابی که شامل لغات یک زبان و شرح آن ها باشد، لغت نامه
فرهنج
فرهنگ فارسی عمید

فرانک

فرانک
واحد پول کشورهای فرانسه، سویس، بلژیک و چند کشور افریقایی
فرانک
فرهنگ فارسی عمید

فرهانج

فرهانج
شاخۀ پاجوش درخت که آن را در زمین می خواباندند و قسمت پایین آن را زیر خاک می کردند تا ریشه بدواند، شاخۀ تاک که در زیرِ زمین می کردند و سر آن را از جای دیگر بیرون می آوردند، فُرُنج
بَختَک، کابوس، رؤیای وحشتناک توام با احساس خفگی و سنگینی بدن که انسان را از خواب می پراند، خَفَج، سُکاچه، بَرفَنجَک، بَرخَفج، فَدرَنجَک، خُفتَک، خُفتو، کَرَنجو، دَرفَنجَک، فَرَنجَک، بَرغَفج
فرهانج
فرهنگ فارسی عمید