جدول جو
جدول جو

معنی فدیشه - جستجوی لغت در جدول جو

فدیشه
(فُ دَ)
نام یکی از بخشهای چهارگانه شهرستان نیشابور، و محدود است از طرف شمال به بخش سرولایت، از باختر به بخش حومه شهرستان سبزوار، از خاور به بخش حومه و از جنوب به شهرستان کاشمر. موقعیت بخش جلگه و در طاغنکوه معتدل و در دهستان عشق آباد گرمسیر است. محصول آن غلات، بنشن و انواع میوه است. از اهالی مردان به کشاورزی و کسب و مالداری و قالیچه بافی، و زنان با قالیچه و پلاس بافی گذران میکنند. این بخش از سه دهستان بنام طاغنکوه، عشق آباد، تخت جلگه متشکل و دارای 51 آبادی بزرگ و کوچک و 26766 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آدیشه
تصویر آدیشه
(دخترانه)
آتش، در گویش خراسان آتش کوچک
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فدیه
تصویر فدیه
مالی که در قبال آزاد شدن کسی پرداخت می شود، سربها، مالی که برای دفع بلا به فقرا می دهند، در فقه مقدار معینی طعام که فرد بابت روزه هایی که در ماه رمضان خورده به فقرا می دهد، در علم حقوق مالی که زن در طلاق خلع به شوهرش می دهد
فرهنگ فارسی عمید
(چَ بُ)
دهی است از دهستان تحت جلگۀ بخش فدیشۀ شهرستان نیشابور. 97 تن سکنه دارد. از قنات آبیاری میشود. محصولش غلات و شغل اهالی زراعت و کرباس بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
دهی است از دهستان تحت جلگه بخش فدیشۀ شهرستان نیشابور واقع در 55 هزارگزی شمال خاوری فدیشه و یک هزارگزی شمال راه شوسۀ نیشابور به سبزوار. در جلگه واقع شده و هوایش معتدل است. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولش غلات و پنبه و بنشن و شغل مردم زراعت و کرباس بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(فِدْ یَ)
سربها. (منتهی الارب). آنچه از مال بجای مفدی داده شود. (از اقرب الموارد). ج، فدی ̍، فدیات، مانند سدره و سدرات. (اقرب الموارد). فدیت. رجوع به فدیت شود، در تداول علوم فدیه و فداء بدلی یا عوضی است که مکلف بدان از مکروهی که به وی متوجه است رهایی یابد. (از تعریفات جرجانی). مبلغی است که ازبرای غلامان یا اسرا داده میشود. (قاموس کتاب مقدس).
- فدیهالفطر، نیم صاع است از گندم و یک صاع از حبوب دیگر. (منتهی الارب). آنچه در روز عید فطر برطبق اصول مذهبی بپردازند: خذ علی هدیتک و فدیتک، یعنی بگیر طوری را که بر آن بودی. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(حِ)
دهی است از دهستان تحت جلگه بخش فدیشۀ شهرستان نیشابور. واقع در ده هزارگزی شمال فدیشه. ناحیه ای است واقع در جلگه معتدل. دارای 258 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات. اهالی به کشاورزی، کرباس بافی گذران میکنند. راه ارابه رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(فَذْ وَ)
دهی است از دهستان بابک بخش حومه شهرستان تربت حیدریه، واقع در 32 هزارگزی شمال باختری تربت حیدریه و 18 هزارگزی شمال شوسۀ عمومی کاشمر به تربت حیدریه. ناحیه ای است تپه ماهور و سردسیر که دارای 410 تن سکنه است. از قنات مشروب میشود. محصولش غلات و شغل اهالی کرباس بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
سر بها کریان برخین یشت آنچه از مال برای رهایی خود یا دیگری دهند بدل یا عوضی است که مکلف بدان از مکروهی که بوی متوجه است رهایی یابد سربها، جمع فدی فدیات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فیشه
تصویر فیشه
سر نره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فدیه
تصویر فدیه
((فِ یِ))
آن چه که نثار می شود، مالی یا چیزی را برای رهایی خود یا دیگری دادن، سربها، آن چه اسیران برای رهایی خود دهند، فدیت، فدا
فرهنگ فارسی معین
جانبها، سربها، قربانی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از فدیه
تصویر فدیه
فديةً
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از فدیه
تصویر فدیه
Redemption
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از فدیه
تصویر فدیه
rédemption
دیکشنری فارسی به فرانسوی
فاحشه، زن بدکاره، روسپی
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از فدیه
تصویر فدیه
贖回
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از فدیه
تصویر فدیه
فدیہ
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از فدیه
تصویر فدیه
মুক্তি
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از فدیه
تصویر فدیه
การไถ่บาป
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از فدیه
تصویر فدیه
ukombozi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از فدیه
تصویر فدیه
kefaret
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از فدیه
تصویر فدیه
גְּאוּלָה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از فدیه
تصویر فدیه
赎回
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از فدیه
تصویر فدیه
구속
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از فدیه
تصویر فدیه
penebusan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از فدیه
تصویر فدیه
मुक्ति
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از فدیه
تصویر فدیه
redenzione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از فدیه
تصویر فدیه
redención
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از فدیه
تصویر فدیه
викуплення
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از فدیه
تصویر فدیه
odkupienie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از فدیه
تصویر فدیه
Erlösung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از فدیه
تصویر فدیه
искупление
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از فدیه
تصویر فدیه
redenção
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از فدیه
تصویر فدیه
verlossing
دیکشنری فارسی به هلندی