جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با آدیشه

آویشه

آویشه
نوعی گیاه از تیره نعناعیان با گلهای سفید یا گلی برگهای کوچک متقابل بیضوی و نوک تیز بدرازی یک سانتیمتر صعتر سعتر پودینه صحرایی یا آویشن شیرازی یا آویشن کوهی مزرنگوش وحشی
فرهنگ لغت هوشیار

آدینه

آدینه
روز جمعه، به صورت پسوند همراه با بعضی نامها می آید و نام جدید می سازد مانند آدینه محمد
آدینه
فرهنگ نامهای ایرانی

آویشه

آویشه
آویشن،گیاهی علفی و معطر از خانواده نعناع با شاخه های فراوان و گلهای سفید یا صورتی
آویشه
فرهنگ نامهای ایرانی

آدینه

آدینه
جمعه، هفتمین روز هفته برای مِثال چو آدینه به سر برده شد آید شنبه / تا چو ماه رمضان بگذرد آید شوال (فرخی - ۲۲۱)
آدینه
فرهنگ فارسی عمید

آویشه

آویشه
آویشن. سعتر:
آویشه خوری چو نیم مثقال
بیرون برد از تن تو بلغم
نیکو بود از برای معده
قوت یابد از او جگر هم
فارغ کندت ز درد سینه
تشویش سپرز را کند کم.
یوسفی طبیب
لغت نامه دهخدا

آدینه

آدینه
نام روزی از هفته میان پنجشنبه و شنبه، و آن در پیش مسلمانان چون شنبه نزد یهود و یکشنبه نزد نصاری عید و روز آخر هفته باشد. جمعه. جامع. یوم الازهر:
تا چو آدینه بسر برده شد آید شنبه
تا چوماه رمضان بگذرد آید شوال...
فرخی.
چندین محتشم بخدمت آمده اند و سوار ایستاده اند که روز آدینه است. (تاریخ بیهقی).
من سوی تو شنبه و تو نزد من
چون سوی کودک شب آدینه ای.
سنائی.
، عامه آدینه را مانند جمعه علم و اسم کنند مردان را:
جمعه با زوجه خود گفت شبی
که مرا با تو ز آدینه شکی است
زن بدو گفت دوبینی بگذار
پیش من جمعه و آدینه یکی است.
شهاب ترشیزی.
- مثل شب آدینۀ اطفال، روزی یا ساعتی خوش و فرخنده و خرّم.
- مسجد آدینه، مسجد جمعه. جامع:
تا نشنوی ز مسجد آدینه بانگ صبح
یا از در سرای اتابک غریو کوس
لب از لب چو چشم خروس ابلهی بود
برداشتن بگفتۀ بیهودۀ خروس.
سعدی.
- امثال:
آدینه اش را گم کرده است، معتادی را فراموش کردن میخواهد.
احمدک استا نرفت روزی که رفت آدینه بود، کاهلی کار کرد نه بوقت خویش.
چه جمعه و چه آدینه.
در پیش خرد شنبه و آدینه یکی است
لغت نامه دهخدا