نام یاقوتی بوده است از جوهرهای خاصۀ محمدشاه بابری که به تصرف نادرشاه افشار آمده و سپس به دست شجاع الملک افغان افتاده و راجه رنجیت سنگر آن را از وی گرفته است. (از آنندراج) (انجمن آرای ناصری)
نام یاقوتی بوده است از جوهرهای خاصۀ محمدشاه بابری که به تصرف نادرشاه افشار آمده و سپس به دست شجاع الملک افغان افتاده و راجه رنجیت سنگر آن را از وی گرفته است. (از آنندراج) (انجمن آرای ناصری)
بیرون کردن. بیرون کشیدن. بیرون آوردن. نقیض ادخال: دی شوی بینی تو اخراج بهار لیل گردی بینی ایلاج نهار. مولوی. وجه بیرون رفتن عقل از سر عاشق مپرس کرد نافرمانی سلطان ز شهر اخراج شد. نسبتی. - اخراج ساختن، دفع کردن. رد کردن. بدر کردن. - اخراج کردن، بیرون کردن. دفع کردن. کسی را از شغل و کار خود بازداشتن. طردکردن. راندن. نفی کردن. تبعید کردن. جلاء وطن.
بیرون کردن. بیرون کشیدن. بیرون آوردن. نقیض ادخال: دی شوی بینی تو اخراج بهار لیل گردی بینی ایلاج نهار. مولوی. وجه بیرون رفتن عقل از سر عاشق مپرس کرد نافرمانی سلطان ز شهر اخراج شد. نسبتی. - اخراج ساختن، دفع کردن. رد کردن. بدر کردن. - اخراج کردن، بیرون کردن. دفع کردن. کسی را از شغل و کار خود بازداشتن. طردکردن. راندن. نفی کردن. تبعید کردن. جلاء وطن.
دهی است از دهستان شاخنات بخش درمیان شهرستان بیرجند که در 79 هزارگزی شمال باختری درمیان و 12 هزارگزی خاور شاخن قرار دارد. جایی کوهستانی، معتدل و دارای 202 تن سکنه است. آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول عمده اش غلات و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان شاخنات بخش درمیان شهرستان بیرجند که در 79 هزارگزی شمال باختری درمیان و 12 هزارگزی خاور شاخن قرار دارد. جایی کوهستانی، معتدل و دارای 202 تن سکنه است. آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول عمده اش غلات و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)