دهی است از دهستان حیات داود بخش گناوۀ شهرستان شیراز که در 20 هزارگزی خاور گناوه قرار دارد. جلگه ای معتدل و مرطوب و دارای 300 تن سکنه است. آب آنجا از چاه و محصول عمده اش غلات و خرما و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
دهی است از دهستان حیات داود بخش گناوۀ شهرستان شیراز که در 20 هزارگزی خاور گناوه قرار دارد. جلگه ای معتدل و مرطوب و دارای 300 تن سکنه است. آب آنجا از چاه و محصول عمده اش غلات و خرما و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
زورمندی. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). زورمندی. نیرومندی. پهلوانی. (فرهنگ فارسی معین). قوت و طاقت و نیرو و زبردستی و غلبه. (ناظم الاطباء) : استاد را به زورآوری بر من دست نبود. (گلستان). با همه زورآوری و مردی و شیری مرد ندانم که از کمند تو جسته ست. سعدی. شکرانۀ زورآوری روز جوانی آن است که قدر پدر پیر بدانی. سعدی. نه هرکه دعوی زورآوری کند با ما به سر رود که سعادت به پهلوانی نیست. سعدی. چو با زورمندان فتد داوری گریزندگی به که زورآوری. امیرخسرو. رجوع به زور و دیگر ترکیبهای آن شود
زورمندی. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). زورمندی. نیرومندی. پهلوانی. (فرهنگ فارسی معین). قوت و طاقت و نیرو و زبردستی و غلبه. (ناظم الاطباء) : استاد را به زورآوری بر من دست نبود. (گلستان). با همه زورآوری و مردی و شیری مرد ندانم که از کمند تو جسته ست. سعدی. شکرانۀ زورآوری روز جوانی آن است که قدر پدر پیر بدانی. سعدی. نه هرکه دعوی زورآوری کند با ما به سر رود که سعادت به پهلوانی نیست. سعدی. چو با زورمندان فتد داوری گریزندگی به که زورآوری. امیرخسرو. رجوع به زور و دیگر ترکیبهای آن شود
بهانه آوری. معذرت خواهی. پوزش خواهی: چنان کن که فردا در آن داوری نگیرد زبانت به عذرآوری. نظامی. بزرگان لشکر به عذرآوری پشیمان شدند از چنان داوری. نظامی. به عذر آوری خواهش امروز کن که فردا نماند مجال سخن. سعدی. - روز عذرآوری، روز قیامت: بپرهیزم از روزعذرآوری بپرهیزگاری کنم داوری. نظامی
بهانه آوری. معذرت خواهی. پوزش خواهی: چنان کن که فردا در آن داوری نگیرد زبانت به عذرآوری. نظامی. بزرگان لشکر به عذرآوری پشیمان شدند از چنان داوری. نظامی. به عذر آوری خواهش امروز کن که فردا نماند مجال سخن. سعدی. - روز عذرآوری، روز قیامت: بپرهیزم از روزعذرآوری بپرهیزگاری کنم داوری. نظامی