بازداشتن اندوه کسی را از شعرگوئی. (ناظم الاطباء). از شعرگوئی بازداشتن کسی را اندوه. (منتهی الارب) ، باریک شکم کف پا که بزمین نرسد. (منتهی الارب) (آنندراج). کف پای باریک شکم که بزمین نرسد. (ناظم الاطباء) ، جمل افدع، شتر سپل برآمده کج مابین ران و قدم. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). فدعاء، مؤنث. (آنندراج) ، اسبی که سرین وی برتر باشد از دیگران. (مهذب الاسماء نسخۀ خطی)
بازداشتن اندوه کسی را از شعرگوئی. (ناظم الاطباء). از شعرگوئی بازداشتن کسی را اندوه. (منتهی الارب) ، باریک شکم کف پا که بزمین نرسد. (منتهی الارب) (آنندراج). کف پای باریک شکم که بزمین نرسد. (ناظم الاطباء) ، جمل افدع، شتر سپل برآمده کج مابین ران و قدم. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). فدعاء، مؤنث. (آنندراج) ، اسبی که سرین وی برتر باشد از دیگران. (مهذب الاسماء نسخۀ خطی)
شیر بس شیر بست از شیر گرفتن کودک، توت بس توت بست باز داشتن کرم ابریشم از خوردن برگ توت، شکستگی، گسستن دور شدن باز گرفتن طفل از شیر، زمان بازگرفتن کودک از شیر
شیر بس شیر بست از شیر گرفتن کودک، توت بس توت بست باز داشتن کرم ابریشم از خوردن برگ توت، شکستگی، گسستن دور شدن باز گرفتن طفل از شیر، زمان بازگرفتن کودک از شیر